روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

ز آن روح دل و دیده یاد باد

 
ز آن روح دل و دیده یاد باد
 
 
 
 
نی قصه آن شمع چگل بتوان گفت                  نی حال دل سوختهء دل بتوان گفت
 
هنگامی که او آمد نوجوان بودیم یا جوان
از همان نسلی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گفته بود یاران من در گهواره اند
او را هیچگاه ندیده بودیم
ولی وقتی که آمد بر قلب ما فرود آمد و بر دل ما نشست
عاشقش شدیم
و مشتاق یک لحظه نگاه او
پیر بود ولی دل ز ما ربوده بود
 
هنگامی که خصم دون عزم نابودی ما کرد
بفرمان او همه بسیج شدیم
لباس خاکی بسیجی را بر همه زیورهای دنیوی ترجیج دادیم
محکم و استوار در برابر دونان و ددان صف به صف
چون پاره های آهن گداخته
 فریاد بر آوردیم
 
« خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست».
 
بر سر این عهد و پیمان با آن پیر؛ گروهی جانباختبم و گروهی جانباز شدیم
از پا فتادیم و با درد و زخم دوباره برخاستیم
 
به پیشگاهش عذر نقصیر آوردیم :
 
گر چه دست و دل و چشمم همه آواره شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده
 
اما هنگامی که او رفت
گویی که جان از بدن مجروحمان بیرون شد
 
هنگامی که در معرکه آتش و خون یاران شهیدمان پر پر می شدند
خویش را تسلا می دادیم که امام شهیدان هست
اما پس از او
دیگر چه جای ماندن
:
:
:
هر چند اکنون میان ما و او سالها فراق افتاده است
ولی یاد او نام او بر قلب خسته مان حک شده است
 
گر چه صد منزل فراق افتد مبان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزل است
 
اما پس از او
 
بوی خوش او را از سید علی استشمام کردیم
و نگاه مهربان او را در دیدگان زلال سید علی باز یافتیم
و این بار
در دیده نهان کردن و رخ بر گرفتن شمس وجودمان
ولایت سید علی تسلای خاطرمان شد
 
عهد و پیمانی که بر با پیر فرزانه بسته بودیم
با ناءبش تجدید کردیم
 
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادران کویش را چو جان خویشتن دارم
 
و بر این پیمان تا آنگاه که هستیم؛ هستیم
 
  
 
 
 
نظرات 6 + ارسال نظر
الفاتح سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:23 ب.ظ http://al-fateh.blogfa.com

اللهم الرزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک مع امام المهدی.
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما دوست گرامی.
توفیقی حاصل شد تا برای اولین بار لحظاتی را مهمان وبلاگ شما باشم و از مطالب وبلاگتان استفاده کنم.
کاروان عشق از میان تاریخ می گذرد و هرکسی در هر زمان بدین صلا لبیک گوید از ملازمان کاروان کربلاست.
فیلم از کرخه تا راین را دیدم و از آغاز تا پایان فقط گریستم.
وقتی سرگذشت جانبازان شیمیایی را می بینم قلبم بدرد می آید و می شکند /و گریه امانم نمی دهد.
بسیار خرسند می شویم به چنین وبلاگی لینک دهیم اگر مایل هستید .ارتباط نزدیک و مستمری با هم داشته باشیم.
منتظر قدوم سبز شما هستیم/یاد شهیدان تا ابد در قلبها و ذهنهایمان باقی میماند. بیائید برای فراق یاران ندا سر دهیم که ای شهیدان دست ما را بگیرید ما را هم به وادی نور رهنمون سازید و دعایمان کنید..
صمیمانه برای سلامتی ؛ سعادت و موفقیت شما در تمامی امور دعا می کنم. موفق و سربلند باشید.

روایت دلتنگی جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://www.alireza-rezaei.blogsky.com

چی بگم؟

مادر سپید شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ب.ظ http://roshandel.special.ir

سلام من از بلاگ خوب خانم حسینی با شما آشنا شدم . سالروز ارتحال جانگداز امام عزیز رو به شما تسلیت میگم . ۲۴ خرداد سالروز شهادت پدربزرگ من هست اون روز تشریف بیارید به بلاگم .
سلامت باشید .

غبار حرم رضوی پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:36 ب.ظ http://revayatnameh.blogfa.com/

سلام

منتقم سیلی مادر کی میایی...
خدایا افلاکیان خاک نشین خانه نشین را دریاب.

التماس دعا
یا علی

مجتبا جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ http://lilo.blogfa.com

سلام.شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت.
حالا حالا ها زمان لازمه تا ما نسل سومی ها امام رو بشناسیم. خوش به حال شما که دیدینش!
منتظرم.
زیاد دعا کنید.

سنا شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:31 ب.ظ

دریغا ای دریغا اد دریغا
خدایی سایه ای رفت از سر ما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد