روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

میلاد امام نور مبارک

میلاد مولود کعبه علی (ع)

شهید عدالت بر عدالت جویان جهان مبارک باد

 

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

 

شهریار

 

لایحه جامع خدمات رسانی ایثارگران به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می شو

لایحه جامع خدمات رسانی ایثارگران به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می شود

 

نکته جالب در رابطه با خبر زیر اینست که مدیرکل حقوقی و امورمجلس بنیاد در حالی از ارجاع لایحه خدمات رسانی به مجمع تشخیص مصلحت سخن می‌گوید که بخشهایی از لایحه خدمات رسانی در کمیسیون اجتماعی مجلس هفتم تصویب شده و ادامه آن نیز که می‌تواند لایحه جدید و بهتری نسبت به قبل باشد در کمسیون اجتماعی مجلس جدید(هشتم) در دستور کار قرار دارد

معلوم نیست بنیاد چه خوابی برای ایثارگران دیده که می‌خواهد با دور زدن مجلس دوباره لایحه را به مجمع بفرستند 

 

خبرگزاری حیات

مدیرکل حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: لایحه جامع خدمات رسانی به ایثارگران برای بار دوم به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده می شود.
علیرضا مهدوی فر در گفتگو با خبرنگار حیات با اشاره به این مطلب افزود: امروز(دوشنبه) در جلسه ای با حضور محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی و حسین دهقان، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد و طی آن تصمیم گرفته شد که این لایحه مجددا به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده شود.
لایحه جامع خدمت رسانی به ایثارگران بیش از یک سال است که در مجلس بررسی شده و پس از تصویب در کمیسیون اجتماعی و صحن علنی آن توسط نمایندگان به شورای نگهبان فرستاده شد اما به دلایلی نظیر بار مالی، این لایحه مجددا به مجلس ارجاع و پس از آن به دلیل اختلاف شورای نگهبان و مجلس برای بررسی نهایی به مجمع تشخیص مصلحت ارسال شد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از بررسی لایحه، آن را مجددا به مجلس تحویل داد و بر اساس اعلام مدیرکل حقوقی بنیاد شهید و امور ایثارگران مجلس نیز این لایحه را مجمع عودت خواهد داد، همه این اتفاقات در حالی رخ داد که غلامعلی حداد عادل در سخنان ششم تیرماه خود که بر روی خروجی یکی از خبرگزاری ها منتشر شد، گفت: لایحه مراحل پایانی را طی می کند و به مراحل نهایی خود نزدیک شده است.

یادگار تلخ روزهای جنگ

 

رژیم بعثی عراق در جنگ 8 ساله با ایران 350 بار دست به حمله شیمیایی زد که این اقدام ضد بشری دست کم 55 هزار جانباز شیمیایی بر جای گذاشت.

 

این در حالی‌است که پیش‌بینی می‌شود حدود ۱۱۰هزار جانباز شیمیایی غیر رسمی هم در کشور وجود داشته باشند. این‌ اعداد و ارقام فقط یک آمار ساده نیست.علاوه براین تعدادی از سربازان در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفته و آسیب جدی دیده‌اند ولی تا سال‌ها متوجه‌آسیب‌های ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی نشده‌اند.

 این دسته از قربانیان هم اکنون فاقد پرونده پزشکی هستند و اکنون با گذشت سال‌ها اثرات این گازها در آنان نمایان شده است. آمار رسمی جانبازان شیمیایی مربوط به کسانی است که در جنگ و در لحظه بمباران شیمیایی آسیب دیده و دارای سوابق پزشکی هستند.از سوی دیگرسالانه 37 میلیون دلار در ایران صرف هزینه‌های بهداشتی و درمانی مصدومان سلاح‌های شیمیایی می‌شود.

از نظر تاریخی مواد شیمیایی یکی از ابزارهای جنگی بوده اما خاستگاه سلاح شیمیایی به جنگ جهانی اول برمی‌گردد. نخستین حمله‌گسترده شیمیایی با گاز پولور ‌٢٢ آوریل ‌١٩١٥ در ناحیه‌ای در بلژیک رخ داد.

در جنگ سرد، آمریکا و شوروی انبارهای بسیاری از این سلاح‌ها  را در اختیار داشتند که برای نابودسازی بشر و محیط‌زیست کافی بود،  این موضوع در نهایت در سال ‌١٩٧٢ به تشکیل کنوانسیون منع کاربردی سلاح‌های شیمیایی در ژنو انجامید.

کابوس سلاح‌های شیمیایی هنوز تهدیدی برای بشریت به حساب می‌آید،  این درشرایطی است که ایرانیان تجربه سختی از این سلاح ویرانگر در حافظه دارند و یادگارهای، گازهای خردل و عامل اعصاب در دوران جنگ، هنوز جان جانبازان ایرانی را می‌گیرد و مرگ تدریجی آنان را رقم می‌زند.

حملات شیمیایی که با هدف قرار دادن نظامیان و غیرنظامیان تعداد قابل توجهی از اهالی شهرهای خرمشهر،  اشنویه،  سردشت را به گاز خردل و گازهای عصبی آلوده کرد؛یادگارهایی که آثارش در نسل‌های دوم متولد شده از آنها نیز دیده می‌شود.

در جنگ عراق با ایران،  100 هزار ایرانی با عوامل شیمیایی و به‌طور عمده گاز خردل دچار مصدومیت شیمیایی شدند و احتمال افزایش آمار مصدومان به‌دلیل عوارض آتی آنها همچنان وجود دارد. شاید به همین دلیل است که در مناطق مرزی ایران به ویژه نواحی جنوب و جنوب غربی بروز ناراحتی‌های تنفسی و انواع بیماری‌های ریوی هنوز هم شایع است.در بمباران شیمیایی شهر سردشت،  3هزار تن در دم کشته شدند و 1500 نفر دیگر نیز پس از اتمام جنگ یعنی به‌طور میانگین سالی 75 نفر از این مصدومان جان خود را از دست دادند.

براساس تحقیق صورت گرفته روی 32هزار مصدوم شیمیایی جنگ تحمیلی،  10 درصد مردم سردشت دارای ضایعه شدید تنفسی بوده،  25 درصد از ضایعه جدی پوستی و 70درصد از ضایعه شدید چشمی رنج می‌برند. براساس آخرین آمارها،  40درصد مصدومان شیمیایی دچار افسردگی،  32 درصد مشکل روحی و مابقی این مشکل را در حد خفیف داشته‌اند.

می‌میرند ولی فراموش نمی‌شوند

همان طور که گفته شد تاکنون 50هزار جانباز شیمیایی در کشور تحت درمان و دارای پرونده هستند که 70درصد آنها دچار ضایعه‌های خفیف بوده و 30درصد ضایعه‌های متوسط تا شدید دارند.

این مجروحان به‌طور عمده دارای ضایعه‌های ریوی،  چشمی و پوستی هستند،  ولی به‌دلیل مزمن بودن، از مشکلات اعصاب و روان و کاهش تمایلات عاطفی و مشکلات خانوادگی رنج می‌برند به نحوی که براساس نتایج آخرین تحقیقات،  35درصد جانبازان شیمیایی دچار مشکلات اعصاب و روان هستند. به گفته کارشناسان،  میانگین سن مصدومان شیمیایی 42سال است.

این در حالی است که20 سال پس از بمباران شیمیایی مناطق مسکونی سردشت و «دره قازان» مصدومان این حادثه، برای ادامه درمان نیازمند توجه بیشتر هستند. با وجود اینکه مسئولان معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران،  می‌گویند از متخصصان تراز اول دنیا برای درمان جانبازان دعوت می‌‏کنند و هر ماه یکی از متخصصان خارجی برای درمان بیماران خاص از جمله جانبازان شیمیایی، مغز و اعصاب و دردهای مزمن،  به ایران می‌آید،  اما بسیاری از مصدومان شیمیایی از وضعیت درمان خود ناراضی‌اند.به گفته مسئولان معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران،  این کار که با معاینه روزانه 15 نفر از جانبازان انجام می‌شود،  هزینه اعزام آنان به خارج از کشور را تا یک دهم کاهش می‌دهد ومتخصصان خارجی تازه‌ترین روش‌های درمانی را به پزشکان و پرستاران ارائه می‌‏دهند.

آغازگران نبرد ناجوانمردانه

در جنگ جهانی اول و در سال 1915 میلادی، سلاح شیمیایی از جانب آلمان‌ها به‌کار گرفته شد و سپس دیگر کشورها استفاده از آن را در برنامه جنگی خود گنجاندند.انگلیس پس از جنگ جهانی دوم،  از ماده مرگ آورعلیه استقلال‌طلبان مالایا استفاده کرد.

 آمریکا در جنگ ویتنام،  مواد شیمیایی و میکروبی را به‌کار برد. سال 1975 ویتنامی‌ها بمب‌های شیمیایی را در کامبوج علیه شورشیان خمرهای سرخ به‌کار بردند.
سال 1979 ارتش شوروی سابق در یورش به افغانستان از سلاح‌های شیمیایی بهره برد تا این‌که سرانجام از سال 1980 تا 1988 و در جنگ عراق علیه ایران،  رژیم صدام هر جا که در جنگ به بن‌بست رسید،  از بمب‌های شیمیایی استفاده کرد.

عراق در سال 1980 با انتقال مقادیری از عوامل شیمیایی و مواد اولیه مربوط از ذخایر شوروی سابق و همچنین خرید تجهیزات ویژه از کشورهای اروپایی به ویژه آلمان تولید مستقل جنگ‌افزارهای شیمیایی را آغاز کرد. رژیم بعثی عراق به استفاده از عوامل شیمیایی در جبهه‌های جنگ اکتفا نکرد و بارها در مناطق مسکونی،  به‌ویژه در روستاها بمب‌های شیمیایی خود را فرود آورد. بر اساس گزارش‌های رسمی حملات شیمیایی عراق علیه ایران و برخی مناطق کردنشین عراق به بیش از 30 بار می‌رسد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

- استفاده از گاز خردل در سردشت در هفتم تیر ماه سال 1366. این یکی از فجیع‌ترین و وحشیانه‌ترین حملات از نوع شیمیایی بود.
-  بمباران شیمیایی بسیاری از روستاهای اطراف ایران در اسفند 1367
- حمله شیمیایی به ساکنان شهر حلبچه و روستاهای اطراف آن در اسفند 1367. این غیرانسانی‌ترین مورد استفاده از عوامل شیمیایی بود. بمباران شیمیایی حلبچه وسیع‌ترین مورد استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به‌شمار می‌آید که دست کم 5 هزار تن از مردم این شهر کشته و 7 هزار تن زخمی شدند تا صدام فرجام وحشتناک زندگی خود را در آینه تقض حقوق بشر به روشنی ببیند

منبع: روزنامه همشهری

 

مصاحبه فارس با همسر یک جانباز 70 درصدی

خبرگزاری فارس: او فرشته‌ای است که این چنین می‌گوید: «همیشه با خود فکر می‌کردم که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. با خود می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم».

فردا روز مادر است. روز میلاد بانوی دو عالم. بانویی که اسوه دختران، زنان و مادران است. بانویی که هر آنچه از او گفته شود، کم گفته‌ شده و قلم‌ها در وصفش ناتوان است.
این بار به سراغ زنی رفتیم که همچون دیگر زنان ایران اسلامی، الگوی خود را بانوی دو عالم قرار داده است. زنی که در اوج نشاط و جوانی انتخابی آگاهانه کرد و تصمیم گرفت سهمی از آن همه عشق و ایثار در طول 8 سال دفاع مقدس را داشته باشد و آنگاه بود که قدم در زندگی «سیدمحمدحسام آقاطاهری» گذاشت.
خبرگزاری فارس در آستانه روز میلاد حضرت فاطمه(س) به سراغ همسر «یک جانباز 70 درصد نابینا از هر دو چشم و قطع دو دست» رفته است.
گفت‌وگوی ما را با نرگس کیانیان که هم‌اکنون یک دختر 10 ساله با نام «مریم» دارد، بخوانید:

*‌ شما از قبل با آقای آقاطاهری آشنا بودید؟

نه! از طریق یکی از آشنایان با ایشان آشنا شدم و همدیگر را انتخاب کردیم.

* چی شد که این انتخاب را کردید؟

ماجرایش طولانی است. من سال 65 به دلخواه خودم برای ادامه تحصیل، رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه اهواز انتخاب کردم چرا که خوزستان را خیلی دوست داشتم. وقتی وارد خوزستان می‌شدم، احساس آرامش می‌کردم البته الآن هم اینگونه است.

* قبل از ادامه بحث بگوئید زمان تحصیل در جنگ، آن هم در اهواز، چه حالی داشتید؟

ما به رزمنده‌ها حسودیمان می‌شد.

* برای کمک به مجروحان به بیمارستان‌های اهواز می‌رفتید؟

بله! ما به بیمارستان‌های مختلف اهواز می‌رفتیم و هر کاری که از دستمان بر می‌آمد برای مجروحان انجام می‌دادیم. البته ما در کار کادر پزشکی دخالت نمی‌کردیم بلکه کارهای جانبی مانند شست‌وشو و بتادین زدن به زخم، کمک به رزمنده‌های مجروح برای کارهایشان و غیره را انجام می‌دادیم. در حقیقت هر کسی هر کاری که انجام می‌داد، احساس افتخار می‌کرد.

* آن موقع چه حالی داشتید؟

انگار همراه رزمنده‌ها شده بودیم. سعی می‌کردیم توفیق کمک به آن‌ها را از دست ندهیم. یادم می‌آید یکی از رزمنده‌ها را وقتی آوردند. تمام بدنش از ترکش سوراخ سوراخ شده بود و پزشک بیمارستان به ما گفت «بهتر است بتادین را رویش بریزید» و افزود «دردی که این رزمنده می‌کشد را اگر ما می‌کشیدیم، قالب تهی می‌کردیم».
راستش وقتی رزمنده‌ها را با آن وضعیت می‌دیدیم احساس غم شدیدی می‌کردیم. این‌که چرا نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم. گاهی آنقدر مجروح زیاد بود که روی زمین جای حرکت نبود و وقتی رزمنده‌ای به شهادت می‌رسید برای این‌که خودمان را دلداری دهیم، می‌گفتیم. او چیز بالاتری می‌خواست و جایش اینجا نبود. خوش به این سعادتش.

* برگردیم به همان سؤال دوم، دوست داریم بدانیم انتخاب یک جانباز به عنوان همسر آینده‌اتان چه دلیلی داشت؟

خب! همیشه با خودم فکر می‌کردم من که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. آخر می‌دیدم که رزمنده‌ها با چه مظلومیتی سلامتشان را از دست می‌دهند. با خودم می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم.

*‌ برخورد خانواده و اطرافیان با این موضوع چه بود؟

به انتخابم احترام گذاشتند. من از مردم معمولی هیچ وقت ناراحت نشدم. هرگاه ما را در خیابان دیدند احترام گذاشتند. یادم می‌آید یک ‌روز در خیابان مردی به سوی آقای آقاطاهری دوید. دستانش که از بازو قطع است را می‌بوسید و گریه می‌کرد.
مردم همیشه به آقای آقاطاهری احترام گذاشتند و ما این را همیشه دیدیم.

* روزهای سختی را گذراندید، درسته؟

سخت بود اما عنایت خدا همیشه شامل حال ما شده است. بگذارید یک مثال کوچک بزنم. ما یک پیکان داشتیم که هیچ وقت پیش نیامد این پیکان در بین راه خراب شود. گاهی اوقات همین که به دم در خانه می‌رسیدیم، خراب می‌شد و این چیزی نیست جز خواست خدا.

* خانم کیانیان، چه می‌شود که یک زن می‌تواند چون شما زندگی سخت و پرفراز و نشیب با یک جانباز را بپذیرد؟

ببینید! معتقدم که اول از همه خانم‌ها باید خودشان را باور کنند. درست است که لطیف آفریده شدیم اما ضعیف آفریده نشدیم. منتهی باید ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل تبدیل شود. پس اول باید خانم‌ها باور کنند که توانایی انجام خیلی کارها را دارند. البته توکل به خدا نباید فراموش شود.

*‌ نظرتان درباره همسران جانبازان چیست؟

همسران جانباز سختی‌های بسیار زیادی را تحمل می‌کنند اما هیچگاه لب به شکوه باز نکرده و در سکوت تحمل می‌کنند. آن‌ها همه فرشته‌اند. نه این‌که چون خودم همسر جانباز هستم این را می‌گویم بلکه واقعاً همسران جانباز فرشته‌های روی زمین هستند. البته همه به جز من.

* به عنوان هدیه روز زن از آقای آقاطاهری چه می‌خواهید؟

چیز مادی نمی‌خواهم. جایگاه آقای آقاطاهری در آن دنیا خیلی بالاست و من نمی‌توانم ادعا کنم که همیشه صبور و مهربان بودم. بالاخره یک روز خستگی، یک روز مریضی و غیره پیش آمده است. ‌می‌خواهم ایشان مرا بابت دقایق و زمان‌هایی که ناملایمت داشته‌ام ببخشد و شفاعتم را کند.

* خانم کیانیان از مادر شدنتان بگویید؟ برای همسر یک جانباز این دوران بسیار سخت‌تر از زنان معمولی است؟

در ابتدا فکر می‌کردم اگر فرزندم پسر باشد بهتر است و می‌تواند کمک دست آقای آقاطاهری باشد. آخر گاهی اوقات حضور من در کنار ایشان محدودیت دارد به همین دلیل فکر می‌کردم حضور فرزند پسر می‌تواند اوضاع را بهتر کند و پسر عصای دستشان ‌شود اما راستش این جمله راست است که می‌گویند« خدا اگر کسی را خیلی دوست داشته باشد به او دختر می‌دهد».

* وقتی قرار بود 3 نفر شوید، چه حسی داشتید؟

وقتی قرار بود 3 نفر شویم، خیلی خوشحال بودم البته فکر می‌کردم که مسئولیتم سنگین‌تر شده است. بعضی اوقات به خودم می‌گفتم چرا بچه‌دار شدم و چگونه می‌خواهم این بچه‌ را نسبت به شرایط پدرش توجیه کنیم. از سویی یک حالت خوشحالی و دلهره به خاطر این شرایط داشتم اما به این نتیجه رسیدم که خدا کمک می‌کند و به مرور زمان به آرامش رسیدم.

* دخترتان به این وضعیت پدر خو گرفت، درسته؟

بله! مریم از همان کودکی با دستان قطع شده پدرش بازی می‌کرد و همان طور که بزرگ‌تر می‌شد شرایط پدر برایش طبیعی بود. از سویی لطف و عنایت خداوند نیز شامل حال ما می‌شد و دلهره‌ای که به خاطر فرزندم داشتم، رفع شد و او پدر را همان طور که هست پذیرفت و اکنون عاشق پدرش است.

* تا حالا پیش آمده که در روند کارهای اداری به خاطر جانباز بودن همسرتان دچار مشکل شوید؟

یک بار قرار بود مریم آندوسکوپی شود و چون کودک بود باید بیهوشش می‌کردند. به همین دلیل مسئولان بیمارستان گفتند که باید پدر مریم حتماً حضور داشته باشد و تعهد دهد. هر چقدر که ما گفتیم پدرش جانباز است و نمی‌تواند بیاید؛ نپذیرفتند. ما نیز مجبور شدیم که کلی مسیر را آن هم در ترافیک به خانه برگردیم و آقای آقاطاهری را با خود به بیمارستان ببریم. جالب این‌که همین که مسئولان آن بخش ایشان را دیدند. کلی شرمنده شدند و عذرخواهی کردند و اصلاً تعهد هم از ایشان نگرفتند.

* وضعیت معابر شهری را برای عبور و مرور جانبازان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه پیاده‌روها هم سطح نیست و برای جانباز نابینایی مثل آقای آقاطاهری به هیچ وجه مساعد نیست. گاهی آنقدر پیاده‌روها نامساعد است که مجبور می‌شویم از کنار خیابان عبور کنیم و گاهی اوقات اتومبیل‌هایی نیز کنار خیابان پارک است و ما دیگر مجبور می‌شویم در خیابان تردد کنیم. حالا شما تصور کنید ماشینی از پشت سر می‌آید و راننده با خودش فکر می‌کند این‌ها چه افرادی هستند که بدون توجه دست در دست هم در خیابان تردد می‌کنند. البته وقتی از کنار ما می‌گذرند تازه متوجه می‌شوند که آقای آقاطاهری جانباز است.

*‌به نظرتان اگر بخواهیم به درستی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت داشته باشیم، باید چه کنیم؟

باید اقدامات فرهنگی از کلیشه بودن در آید. فیلم‌هایی که برای جانبازان ساخته و یا اقداماتی که برای آنان انجام می‌شود، به همین چند روز مناسبت‌های مربوط به دفاع مقدس و روز جانباز و آزاده منتهی می‌شود. در حالی که می‌توان از این کلیشه‌ای بودن خارج شد و این برنامه‌ها را در طول سال پخش کرد چرا که جنگ ما جنگ ارزشی بود و با فطرت‌ها سازگاری داشت. پس نیاز به آموزش و یاد دادن نیست تنها باید یادآوری کرد. در حقیقت باید با روش باطنی پیش رویم و پیوسته خدا را یاد کنیم