کربلای جبههها یادش بخیر
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم/ در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار/ پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود/ عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی/ چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود/ در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
(رهی)
علیرضا قزوه:
گلواژه لبیک به لب ها حک بود
از وسعت گام ها زمین در شک بود
ای کاش در آن صبح ظفر می دیدی
خورشید به مشت عاشقان، کوچک بود
تازمانی که قانون روشن ومدونی دردفاع جدی ازارزش های انقلاب درمجلس تدوین نشود باید هرازگاه منتظر چنین وقایع سخیف وناگوار باشیم احسن به ایستادگی و مقاومت جانبازان کرمانشاه شهر مقاومت