روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

گزارش گاردین از جانبازان شیمیایی ایران

گزارش گاردین از جانبازان شیمیایی ایران 

 

محمد نخعی، یکی از جانبازانی است که از خدمات این مرکز استفاده می‌کند، وی یک مرد میانسال است که دائما سرفه می‌کند، سرفه‌هایی خشک و سخت، سرفه‌هایی که میراث ماندگاری برای او هستند، این سرفه‌ها یادگار مجروح شدن وی در جزیره فاو در سال 1985 است، زمانی که وی تنها 22 سال داشت 

 

جنگ ایران و عراق یکی از طولانی‌ترین و خونبارترین جنگ‌ها پس از پایان جنگ جهانی دوم بود، از این جنگ میراث‌های زیادی باقی مانده است که یکی از آن‌ها مصدومان شیمیایی این جنگ است.
 
به گزارش "جهان"، روزنامه گاردین در گزارشی به موضوع جانبازان شیمیایی ایران پرداخته است که متن آن از نظرتان می‌گذرد:
 
در مرکز جدیدالتاسیسی که دقیقا در مرکز پایتخت ایران قرار دارد و انسان را به یاد مرکزی مشابه در هیروشیما می‌اندازد، خدماتی به جانبازان باقی‌مانده از جنگ ارائه می‌شود، به ویژه جانبازانی که بر اثر حمله شیمیایی صدام به ایران و توسط بمب‌های شیمیایی مصدوم شده‌اند.
 
محمد نخعی، یکی از جانبازانی است که از خدمات این مرکز استفاده می‌کند، وی یک مرد میانسال است که دائما سرفه می‌کند، سرفه‌هایی خشک و سخت، سرفه‌هایی که میراث ماندگاری برای او هستند، این سرفه‌ها یادگار مجروح شدن وی در جزیره فاو در سال 1985 است، زمانی که وی تنها 22 سال داشت.
 
وی در این باره می‌گوید: چهار روز پس از آن که ایرانی‌ها موفق شدند فاو را تصرف کنند، ما در داخل خاک ایران بودیم، تازه صبحانه خورده بودیم که ناگهان پنج یا شش جنگنده عراقی شروع به بمباران شیمیایی منطقه کردند، من مانند فردی که به رویش آب پاشیده‌اند، احساس سرما کردم، سپس حالت تهوع به من دست داد و در حالی که یک مایع سبزرنگ از دهانم خارج می‌شد، گلویم خشک شد و دیگر نمی‌توانستم نفس بکشم، تمام بدنم از سر تا انگشتان پا تاول زده بود.
نخعی پس از این حمله به عقب برده شد و در یک بیمارستان خصوصی در لندن تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما هنوز هم از این جراحات رنج می‌برد، و مدت‌های طولانی را در بیمارستان سپری می‌کند.
 

حسن حسنی سعیدی یکی از دیگر از این جانبازان شیمیایی است، وی نیز داستانی مشابه حادثه‌ای که برای محمد رخ
داده، تعریف می‌کند، سرگیجه، کما و احساس سوزش در سرتاسر بدن، وی بیش از دو دهه است که بینایی چشم چپش را از دست داده است، همچنین بیست درصد از بینایی چشم راستش باقی مانده است، بر روی شش‌هایش اثراتی از زخم باقی مانده و سرفه‌هایش به خصوص در شب‌ها، بسیار طاقت‌فرساست، وی با وجود این که تنها 43 سال دارد، اما ده سال پیرتر از سن خود به نظر می‌رسد.
 
حسن می‌گوید: ما می‌خواهیم به جهانیان نشان دهیم که سلاح‌ شیمیایی با ما چه کرد، ما می‌خواهیم پیامدهای وحشتناک آن را به همه نشان دهیم، ما قصد نداریم از کسی انتقام بگیریم، فقط می خواهیم با نشان‌دادن این صحنه‌ها، جلوی وقوع مجدد چنین فجایعی را بگیریم.
 
در جنگ ایران و عراق بیش از شصت‌هزار ایرانی بر اثر حملات شیمیایی مجروح شدند، این در حالی است که از زمان جنگ جهانی اول، این نخستین بار بود که از گاز خردل در جنگ استفاده می‌شد، همچنین در طول تاریخ، برای نخستین بار بود که از گاز اعصاب استفاده می‌شد، ایران به دلیل این که کشورهای غربی این نوع گازها را برای عراق تامین می‌کردند، شکایت کرده است.
 

عراق تا سال 1986میلادی، همچنان از بمب‌های شیمیایی بر ضد ایران استفاده می‌کرد، نیروهای ایرانی نیز به ماسک و لباس های ضد شیمیایی مجهز شده بودند، این یک تجربه وحشتناک برای بسیاری از نیروهای ایرانی بود، مرکزی که هم‌اکنون در تهران برپاست( و البته هنوز به طور رسمی افتتاح نشده است)، در نظر دارد که گوشه‌هایی پیامدهای بمباران شیمیایی را نشان دهد.
 
دکتر شهریار خاطری از اعضای جامعه دفاع از قربانیان سلاح‌های شیمیایی در این باره می‌گوید: ما از جنگ متنفریم و به همین دلیل این مرکز را برپا کردة‌ایم تا تنفر خود را از جنگ نشان دهیم، ما شاهد خرابی‌های جنگ بوده‌ایم و هنوز هم با پیامدهای وحشتناک آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، ما وظیفه داریم اثرات وحشتناک جنگ را به جوانان خود نشان دهیم.
 
محمدرضا تقی‌پور مقدم، مدیر این مرکز است، وی در جنگ مجروح شده و هر دو پای خود را از دست داده است، وی در این باره می‌گوید: مردم به من به دلیل این که جراحتم قابل مشاهده است، کمک می کنند، اما متاسفانه جراحات جانبازان شیمیایی دیده نمی‌شود، به همین دلیل به آن‌ها کمکی نمی‌شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد