روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

بیانیۀ جانبازان 70 درصد در حمایت قاطع از رهبر معظم انقلاب

بیانیۀ جانبازان 70 درصد در حمایت قاطع از رهبر معظم انقلاب
و محکومیت حوادث ساختارشکنانۀ روزهای اخیر


بسمه تعالی

با درود به حضرت امام خمینی (س) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ، با سلام به شهیدان این انقلاب شکوهمند ، از آغاز تا کنون و با عرض تبریک برگزاری بی نظیرترین انتخابات تاریخ به مقام عظمای ولایت ، حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله) ما جانبازان هفتاد درصد جنگ تحمیلی با محکوم کردن حوادث تلخ اخیر که پس از برگزاری انتخابات روی داد و عده ای با همراهی دشمنان انقلاب ، نظام و ملت ایران قصد کم رنگ کردن عظمت این حماسۀ بزرگ را داشتند ، ضمن اعلام حمایت قاطع از رهبرجانباز خود اعلام می کنیم که همۀ ما با جسم مجروح خویش تا زنده ایم گوش به فرمان جانشین امام زمان (عج) هستیم و جان خود را نیز نذر راه پاک شهیدان و رهبر آنان کرده ایم. ما تا آخرین قطرۀ خون بر صحیفۀ تاریخ می نویسیم « تا زنده ایم رزمنده ایم» و تا هستیم اجازه نخواهیم داد خدشه ای به راه و یاد شهیدان و خط امام وارد شود.
نظرات 3 + ارسال نظر
زینب چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ http://zeynab73.blogsky.com

چه خوبه!
ما که هرچی داریم از زحمات شما جانبازان عزیز داریم...

اسلامی پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ق.ظ

درود بر همه برادران جانباز .

محمد حسن غلامعلـــیان یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:24 ب.ظ

By محمد حسن غلامعلیان on تیر ۲۱, ۱۳۸۸ | Reply

به چالش کشیدن قانون به نفع چه کسی است ؟ محمد حسن غلامعلیان
به نام خدا
باسلام
آنها که وقایع اخیر را خواست سیزده میلیون جمعیت ایران میدانند یا نا آگاه هستند یا دچار توهم شده اند یاآلات دست دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی ایران شده اند .
بیست شب رقص و شادی و شور و شعف قبل از انتخابات دهم و تهیه فیلم و پخش آن از رسانه های جهان فرصتی پیش آورد تا پس از دوازده سال دوباره شاهد رقص وپایکوبی دخترکان و پسرکان رنگی پوش نسل سوم انقلاب باشیم و جمله معروف آن شهید را که گفت ( خواهرم حجاب تو از خون من کوبنده تر است ) را چند روزی به دست فراموشی بسپاریم . شاید حق هم همین بود که ظاهرا” اتفاقات سی سال اخیر را به دست فراموشی بسپاریم و بعد در کتابهای کودکان بنویسیم و بخوانیم یک شاه خائن بود و یک ملت محروم . ملت محروم پیشوایی را برگزید و انقلاب کرد و شاه و ایادیش هر چه زر و زیور بود وآنچه ارزش مالی داشت بر داشتند و فرار را برقرار ترجیح دادند . هنوز شب تاریک به سر نرسیده بود که گروههای مختلف مانند کومله و دموکرات ، منافق و کمونیست ، چپی و راستی و وووو به میدان آمدند و ادعای سهمیه کردند و اما امام حاضر به باج دادن نشدند و به آنها توصیه کردند که دست از شیطنت بردارند و تلاش کنند تا ایران را بسازند اما آنها نپذیرفتند و به بیراهه رفتند مردم را تحریک کردند ، بمب گذاشتند ، دست به تخریب و ترور یاران امام زدند ونهایتاً به دامن عراق پناه بردند و هنوز زمان اندکی ازپیروزی انقلاب نگذشته بودکه دیوانه ای از قفس گریخت و فرمان حمله به ایران را صادر کرد .
آقا محمود با نام بسیجی آقا باقر و اقا محسن با نام سپاهی آقا محمد با نام وزیر و علی آقا به اسم رئیس جمهور و…….. هشت سال در برابر دنیا ایستادگی کردند و شهر ها و روستاهای به اشغال در آمده را از دشمن پس گرفتند . عده ای از بچه ها مدرسه میرفتند و در س میخوندند . بعضی دانشگاه میرفتند و میخواستند دکترو مهندس شوند . معلم و شاگرد دست در دست هم دادند و به جبهه رفتند و به قلب دشمن زدند . تعدادی هم هر سه چهار ماه چند روزی به پشت جبهه میرفتند و برمیگشتند و امتحان میدادند و مدرک میگرفتند . امام جام زهررا نوشید و فرمان آتش بس را قبول کرد و گفت روزی به ملت دلیلش را خواهم گفت . جنگ هشت ساله با شهداء و مجروحان وآزادگان بسیاری به ظاهر تمام شد .
پس از جنگ دوران سازندگی شروع و قرار شد همه دست به دست هم بدهند و با تجارب به دست آمده کشور را از نو بسازند، اما افسوس که باز مدعیان اقد ام به دسته بندی و تشکل جناحهای مختلف کردند . همه با اسم اسلام و محوریت امام بود ، هر بیانیه ای صادر میکردند سعی بر آن داشتند تا جمله ای ار امام در آن نهفته باشد ،کسانیکه برای خدمت به مردم کاندید میشدند عکس امام را در کنار خود قرار میدادند و مدعی ادامه راه امام و کلام امام بودند و از طریق رسانه هایی که حالا از شمارش گذشته بود و هر کدام به جناح و فردی تعلق داشت، با مردم سخن میگفتند و وعده های انجام ناشدنی میدادند و در پایان راه میگفتند چوب لای چرخ میگذارند ، من کاره ای نیستم . من یک تدارکچی بودم ، مجلس با من همراه نبود ، مردم زیاده خواه شده اند، گفتیم میکنیم ولی نگذاشتند .و……
سه چهار ماهی مانده به انتخابات دهم چند تلویزیون که طی سی سال گذشته ماهیت خود را به نمایش گذاشته بودند رسما” شروع به کار کردند ، سیل به ظاهر خبر نگاران به ایران سرازیر شد، مردم به برکت تلویزیون خانه همسایه هر شب شاهد وقایعی بودند که انگار نه انگار اینجا جمهوری اسلامی ایران است . انگار نه انگار که اینجا سرزمین امام زمان است .
انگار نه انگار که این کشور ششصد هزار شهید و مجروح در طی هشت سال داده است .پخش آهنگهای آنچنانی از داخل اتومبیلهای وارداتی و داخلی با صدا های گوش خراش ، بوق زدنهای ممتد، دست در دست هم وحرکات موزون در سطح شهرهای بزرگ چند میلیونی درمقابل شیخ اصلاحات و نخست وزیر دوران جنگ، دولت بسیجی و رهبر جانباز و اکثریت خاموش را در بهت وحیرت فرو برده بود.
خانواده شهدا با مجروحان باقیمانده از جنگ که سالیان درازی است دچار کم مهری مسئولین قرار گرفته اند صحنه ها را می بینند و دم نمی زنند . شاید فکر می کنند اگر واکنشی نشان دهند دولت را به چالش کشیده اند شاید اگر مطلبی بنویسند انگ تحجر به آنان زده میشود .
شاید اگر بخواهند مانع حرکات دور از شان مقام نظام جمهوری اسلامی بشوند میگویند مانع آزادی شده اند شاید اگر نیاز بود حتما” مقام معظم رهبری و مراجع عکس العملی در خور از خوذ نشان
میدادند .
زمان به سرعت میگذرد و دیری نمی پاید که چهره های شناخته شده به صحنه انتخابات وارد میشوند . در برنامه های مختلف زن وشوهر ، پدر و فرزند ، خواهرو برادر و کسانیکه حداقل چهارسال است به ظاهر از صحنه سیاست کنار رفته مردم را با قوانین آشنا میکنند
حرف از گم شدن یک میلیارد وچندی در دولت نهم میکنند ، رئیس دولت را متهم به فساد مالی میکنند ، شعار مردم سالاری میدهندوخواستار آزادی به معنای آنچه آنان مدعی هستند وجود نداردرا طلب میکنند .
در نهایت بیشرمی کاریکاتوریستها شکلهای عجیب و غریب از رئیس جمهور و هیات دولت به تصویر میکشند و به لباس پوشیدن و قد و وزن و چشم و ریش و ….. ایراد میگیرند ، امار ها ونمودارها را زاییده تخیل رییس دولت میدانند ، بیشرمانه معتقدان به اصول نظام جمهوری ورییس جمهور را افرادی عامی وبیسواد میدانند که به خاطر چند کیلو سیب زمینی خود را فروخته اند و طرفداران خود را افرادی تحصیل کرده و روشنفکر میپندارند .
تمام این وقایع را مردم میبینند و می شنوند و منتظر جمعه ۲۲ خرداد ۸۸ ۱۳میشوندتا پاسخ همه گستاخیها را با آرایشان بدهند .
مسئولین شعب اخذ رای صندوقها را تحویل میگیرند و با حضور تمامی ناظرین صندوقها را پلمپ میکنند و مردم می آیند و خواسته هایشان را روی برگ رای مینویسند و آن را به صندوق می اندازند و میروند و منتظر می مانند تا ببینند خواسته اکثریت ملت چیست .
روز آرام آرام به شب نزدیک میشود و گزارشگران حیرت زده از حضور حماسی ملت ایران در پای صندوقهای رای گزارش میدهند و کسانیکه انتخابات را تحریم کرده اند و ابلهانی که هنوز این ملت بزرگ را نشناخته اند و خود را کارشناسان خبره میدانند درکمال ناباوری اقرار میکنند که معلوم نیست در ایران چه میگذرد ، دیگر نمی توانند بگویند تصاویری که از حضور پرشکوه مردم در رسانه های مختلف جهان پخش میشودمونتاژ صدا وسیمای ایران است .محمد حسین البحرانی رئیس دفتر شبکه تلویزیونی الجزیره در تهران اعلام کرد دریکی از حوزه ها شاهد جضور یکهزار رای دهنده قبل از باز شدن حوزه بوده است .
جیره خواران باز رنگ عوض میکنند و میگویند مردم به دنبال آزادی از نوع آمریکا یی و اروپایی هستند و به همین خاطر چنین حضور با شکوهی دارند ، انتخابات که قرار بوده تا ساعت شش بعد از ظهر پایان یابد تا ساعت ده شب تمدید میشود ولی یک حوزه اخذ رای باقیمانده که محل اجتماع جمعی شده است که هنوز موفق به رای دادن نشده اند واصرار برآن دارند که در حوزه باز شود تا آنان رای دهند !و خبرنگاران رسانه های مختلف هم همه در آنجا گرد آمده اند و میخواهند بدانند چرا مسئولین حوزه درب را بسته اند ومانع رای دادن مردم شده اند. !
چرا تمام رسانه های شرق و غرب یک حوزه را نشان میدهند . آیا این سناریویی از قبل تعیین شده نبود ؟با توجه به اینکه حدود دو ماه قبل پیش بینی کرده ام که احتمالا” انتخابات بین آقای احمدی نژاد و اقای موسوی به مرحله دوم کشیده میشود نگرانی خاصی ندارم و فکر میکنم اگر مردم در مرحله اول به اقای موسوی رای بدهند اشکالی ندارد او هم یکی از فرزندان امام است و لی با شناختی که از شهرها ی کوچک و روستا ها دارم مطمئن هستم آرای اقای احمدی نژاد هم کم نیست .

روز شنبه سخنگوی ستاد انتخابات کشوراعلام میدارد که آقای احمدی نژاد با بیست و چهار میلیون و پانصد هزار رای بعنوان رییس جمهور انتخاب شد ،آنچنان دچار شور وشعفی میشوم که ناگفتنی است .
نه به خیابان میروم و نه جارو جنجال راه می اندازم، سجده شکر به جا میاورم . و از مردمی که بار دیگر مهر تاییدی بر نظام مقدس جمهوری اسلامی زدند ممنون میشوم . اما این خوشحالی دیری نمی گذرد که تبدیل به غمی بزرگ میشود . ناکسان که به هر حیله ای متوسل شدند تا انتخابات را کمرنگ جلوه دهند و عامه مردم را بیسواد معرفی کرده اند وشکست سختی خورده اند هجومی طراحی و سازمان یافته از قبل را آغاز میکنند و مرتب ازمردم میخواهندکه به خیابانها بریزند و بگویند تقلب شده ، مجریان و کارشناسان تلویزیونهای جیره خوار دیگر نمی توانند خود را کنترل کنند و چنان با خشم و نفرت سخن میگویند که گویی باور ندارند که خداوند مکر و حیله آنهارابه خودشان بر گردانده ،
کسانیکه دم از قانون و قانون مداری و ولایت امر می زدند گفته ها و نوشته های خود را در قبل از انتخابات خیلی زود فراموش میکنند و بهایی سنگین را رقم می زنند . بهایی که دل هر ایرانی وطن پرستی را در هر گوشه جهان میشکند . روشنفکر نماها که مردم صبور و شکیبا را متهم به فروش رای به سیب زمینی و برگ سهام عدالت میکردند و میکنند اینک با تحریکات اجانب و جیره خوار به خیابانها ی چند کلان شهر میریزند و شروع به تخریب اموال عمومی و خصوصی میکنند .
خبرگزاریهایی که یک صحنه درگیری پلیس ضد شورش با یک جوان را هزاران با ر به نمایش میگذارند آیا سری به شهرهای کوچک و روستاهاو محلات پایین شهر هم زده اند ؟
رسالت خبر رسانی بر دوش چه کسانی افتاده است ؟ چه کسانی منافعشان در گرو آشوبها و تشنجات کشور های دیگر است ؟ بنده برای آن دسته از سردمداران کاخ سفید و اتحادیه اروپا که با گذشت بیش از چند هزار سال هنوز ایران و ایرانی را نشناخته اند متاسفم . شما نام خود را سیاستمدار میگذازید در صورتی که اعمالتان بیشتر به ابلهان شبیه است . شمادر حالی دم از حقوق بشر میزنید که در امریکا و اکثر کشورهای اروپایی سیاهان به جرم رنگ پوستشان از حقوق اولیه خود محروم بوده وهستند ، آنها حق حضور در اجتماعات سفید پوستان را نداشته وندارند ، آنها حق سوار شدن در اتوبوسهای سپید پوستان را نداشته وندارند ، آنها در زیر ضربات باتوم ولگد پلیسهای سفید جان میدادند ومیدهند ، سناتورهای آمریکایی موذیانه قطعنامه ای تصویب و تأکید می‌کنند که برده‌داری به معنای ظلم، سنگدلی و رفتار غیر انسانی است. این قطعنامه همچنین طلب بخششی است برای قوانین نژادپرستانه به نام «جیم کراو» که بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۹۶۵ در چند ایالت آمریکا، به ویژه در ایالت‌های جنوبی حاکم بود. بر پایه این قوانین، سیاه‌پوستان از حق انتخابات و دیگر قوانین شهروندی محروم بودند و حق نداشتند با سفیدپوستان وصلت کنند ، این در حالی است که سال‌هاست فعالان جنبش‌های اجتماعی سیا‌ه‌پوستان آمریکا، از دولت این کشور برای رفتار غیرانسانی سفید پوستان با برد‌ه‌های سیاه پوست ادعای خسارت می‌کنند. دولت آمریکا تاکنون از رسیدگی به چنین موضوعی سر باز زده است. در همین باره، برخی رسانه‌های اروپایی نوشته اند ؛ بسیاری بر این باورند که در ایالات متحده امروزه نیز نوعی برده‌داری «مدرن» هست؛ در برخی مناطق، کارگران مکزیکی یا کلفت‌های اندونزیایی، روزانه بیش از هیجده ساعت در بدترین شرایط و برای دستمزدی ناچیز به کار گماشته می‌شوند. در دسامبر ۲۰۰۷ یک دادگاه نیویورک، زوجی را به جرم رفتار غیرانسانی با کلفت‌هایشان محکوم میکند.! در جریان این پرونده‌‌، دادستان نیویورک بارها از «برده‌داری مدرن» سخن گفته ولی کو گوش شنوا ، آقای اوباما شما مهره سیاهی هستید که سفیدان برای کثافتکاریهایی که تا کنون در جهان انجام داده اند به گردش درآورده اند ، ! نگاهی به پیرامونتان بیندازید وببینید اطراف جنابعالی را چه کسانی گرفته اند ، قدرت در دستان چه کسانی است ، شاه ووزیر وفیل صهیونیست هستند که تصمیم میگیرند و شما اجرا میکنید ، به چه منظور مبلغ چهار صد میلیون دلار کنگره امریکا هزینه میکند تا انتخابات ایران را به آشوب تبدیل کند ؟شما که مدعی پیشرفت در تمام زمینه ها هستید میذانید نژاد پرستی در کشورهایتان چه غوغایی میکند . اگرنمی دانید به همان سازمانهایی که در کشور های خودتان پا گرفته اند رجوع کنید . بنده برای شما متاسفم که فکر میکنید ایران فقط شمال نشینان تهران و چند کلان شهردیگر است . نگاهی اجمالی به هشت سال دفاع مقدس و آمار شهدا و مجروحان و آزادگان در جای جای میهن اسلامی حکایت از آن دارد که جوانان دهه اول انقلاب هنوز در وضعیتی هستند که تمام تسلیحات و پایگاههای نظامی و ناوها و زیر دریائیها ی شما ونوکرانتان واربابانتان رادر هم بکوبند اگر باور ندارید امتحان کتید چنان مشت محکمی به دهانتان خواهیم زد که دیگرهوس دخالت درامور کشوری همچون ایران را در ذهن بیمارتان نپرورانید.
بنده و امثالهم شهادت را اول آرامش و آسایش میدانیم و در ایران چهل میلیون انسان اهل معامله با خدا هستند . به اموالهم و انفسهم فی جنته .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد