روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

نامه سرگشاده یک جانباز به مهندس ضرغامی

  « این قافله به کجا میرود »

به نام خدا

با سلام 


جناب آقای مهندس سید عزت الله ضرغامی


 

 

از جنگ که نه از دفاع مقدس که امروز زیر ذره بین رفته ونسل سومی ها و بعضی میخواهند بدانند چرا هشت سال و نه دوسال ، سخن گفتن جایز نیست . امروز بسیجی در برابر بسیجی قرار داده شده  تا حقوق از دست رفته عده ای بیگناه .! که فقط شعار دادند و شیشه شکستند و آتش زدند و ویران کردند و کشتند و زخمی کردند وََ زخمها بر دل ارزش ها نهادند محقق شود .
سردار  :  وقتی مجروح جنگی مورد بی محبتی قرار گرفت، وقتی دارویش را جیره بندی کردند و بعد به بهانه نداشتن بودجه و ارز و .....قطع شد، وقتی آنها را زیاده خواه ، منفعت طلب و رانت خوار خواندند آن زمان اشگی در یک چشم  وخونی در چشم دیگر داشتی ؟ در طول این سالها  از دیدن فیلم آژانس شیشه ای دلت سخت طوفانی و چشمانت بارانی نشد. ؟ اگر شد چه کردی .؟ 


مظلومیت حاج کاظم ها و عباس ها را دیدی و به دست فراموشی سپردی .
از سردارانی  نام بردی که بزرگراهها و پادگانها  و اردوگاهها و میدانها زینت بخش نامشان گردید. 


ولی از کسانی که شب تا صبح به درگاه خدا التماس میکنند که به یاران رفته بپیوندند و از این همه درد که روزبه روززیادتر میشود نجات پیدا کنند اندوهی به دل راه داده ای .
فرمانده : آنهاکه در بحبوبه انقلاب وجنگ به غرب پناه بردند و دوران اصلاحات آمدند و سهم خواهی کردند و گرفتند و ماندند تا بیشتر بگیرند یا رفتند تا به عیش و نوش خود بپردازند و اگردوباره جشنی بر پاشد بیایند وخود را شریک بدانند و دم از میهن و خاک و آزادی بزنند و تفرقه ایجاد کنند دلتان اتش نگرفت. 


بزرگوار : تا کی مسئولین میخواهند از کسیه شهدا خرج کننند ؟ شهدا با خدا معامله کزدند و رفتند تا نزد خالقشان روزی بخورند . با مجروحان که ماندند چه کردید ؟ کدامین مداد را به جای مدال به آنان دادید .فرهنگ شهادت و ایثار را کجا بقا بخشیدید ؟  چرا یک مجروح جنگی آنقدر درمانده شود که جلوی ساختمانی که به اسم او در آن  ریاست میکنند خود را آتش بزند و دو روز بعد به بوته فراموشی سپرده شود . دربعضی کشور ها به اسم  ندا آقا سلطان چه کارها که نکردند . او ژاندارک قهرمان ملی و شهیدآزادی شد تا شیخ ساد ه لوح هر هفته به منزل انها برود و تسلیتشا ن دهد ، شیخی که فراموش کرد درجمعه خونین مکه نیروهای سعودی با باتوم های برقی ورگبار مسلسل چه بر سر بنده ودیگران  که گناهمان اجرای فرمان امام راحل مبنی بر برائت از مشرکین بود آوردند. 


اینک ندا سمبل آزادی است و تلویزیون خانه همسایه همیشه خبرهای دست اول از او و خانواده اش پخش میکند ، یکبار میگویند برای تمرین آواز به همراه استادش به کلاس میرفته یا میامده ، یکبار میگویند با استاد فلسفه اش از خیابان رد میشده  ، یکبار میگویند او طرفدار هیچکس نبوده وفقط شهید راه آزادی شده. 


دلاور :   اگر هنر پیشه ای به هر علت ودر هر سن وسالی وبا هر پیشینه ای به دیار باقی بشتابد صدا وسیما چه برنامه ها که تدارک نمی بیند وچه تجلیلها که نمی کند ، چه مراسمها در تالارها ی مختلف با حضور سران بر پا نمیشود. 

 هر هفته  چند مجروح جنگی در جای جای میهن اسلامیمان  به حاجت خود میرسند و به یاران رفته میپیوندند وکسی نمیداند چه دردجانکاهی را با جسم وروح خود تامل کردند ودم برنیاوردند تا خدای ناکرده آبروی نظام خدشه دار شود و صدا وسیما با یک جمله کار را تمام میکند ، او پس از سالها رنج ودرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
کدامیک از مسئولین نام آنهارا میدانند ؟ میدانید خانه آنها کجاست ؟ میدانید چگونه زیستند و چگونه رفتند، میدانید تا چند روز قبل از شهادتشان دنبال پرونده شان بودند تا به مسئولین بنیاد ثابت کنند در جنگ مجروح شده اند .  
 
و به راستی بدا به حال ما که ماندیم و دیدیم یاران و فرزندان امام راحل کارشان به کجاها کشید .
که به حال رفتگان چنان دل میسوزانیم و سینه چاک میدهیم که گویی انان به نا کجا آباد رفته اند و اینان که زخم بر جسم و روح دارند و مانده اند را چه گرانمایه پاس میداریم ، نگاهی به سایت شهید آوینی بیندازیم و ببینیم با این قافله در شب میلاد پرچمدار صحرای کربلا چه کرده اند

محمد حسن  غلامعلـــیان


mhgh34@yahoo.com

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:08 ب.ظ http://forever-persischengolf.blogsky.com/

سلام علی حان
وبلاگت واقعا خرف نداره اما کاش به جانباز ان شیمیایی
هم می برداختید.
موفق باشید سارا

این نامه ارسالی یکی از دوستان جانباز ماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد