روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

خاطره ای از سردار خوبیها و مهربانی ها

خاطره ای از توجه سردار شهید شوشتری به جانبازان  

 

 

با شنیدن مشکلات و مسائل جانبازان در حالیکه اشک از چشمان سردار جاری بود به فکر عمیقی فرو رفتند. پس از دقایقی از روی صندلی برخاست و پیشانی مرا بوسید و گفت ماها شرمنده شما هستیم و بعد از جنگ از شما غافل شدیم و بعد تاکید کردند من خدمتگزار شما هستم.  

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

خاطره زیر به نقل از برادر گرامی آقای فاضل شایسته از اعضای گروه پیگیری امور جانبازان نخاعی در مورد عنایت و اهتمام سردار شهید شوشتری به مسائل و مشکلات جانبازان روایت می شود


خدا انشاءالله روح این شهید و دیگر شهدا این حادثه تروریستی را قرین رحمت فرماید. 

 


استخر ثامن الائمه سپاه تنها استخری در سطح شهر تهران بود که جانبازان می توانستند در یک سانس اختصاصی از آن استفاده کنند. 

در سال ۱۳۸۶ بر اساس دستور فرماندهی این پادگان به بهانه مسائل امنیتی و نظامی از پذیرش جانبازان در استخر پادگان ممانعت بعمل آوردند. 

 

برای حل این مشکل به حضور فرمانده نیروی زمینی سپاه رسیدم و با طرح مشکلات جانبازان و نیاز آنها به استفاده از استخر و سانس اختصاصی توضیح دادم ولی متاسفانه فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه نیز با استناد به مسائل نظامی و مشکلات امنیتی که متعاقب حضور جانبازان در استخر پادگان ممکن است بوجود بیاورد با درخواست من بعنوان نماینده جانبازان مخالفت کردند. 

 

بعد از مخالفت صریح فرمانده نیروی زمینی در حالیکه دلخور و ناراحت با دلی شکسته و غمگین از اینکه چرا این  سردار محترم به نیاز ضروری جانبازان توجهی ندارد قصد خروج از ستاد فرماندهی را داشتم که ناگهان به ذهن خطور کرد سری به دفتر جانشین فرماندهی نیروی زمینی سردار شوشتری بزنم. 

با هماهنگی دفتر به حضور سردار شوشتری رسیدم. سردار با کمال تواضع از جای خود بلند شدند و به استقبالم آمدند و مراتب ارادت و علاقه خود را به جانبازان ابراز نمودند. 

در حضور سردار بطور تام و تمام به طرح مشکلات جسمی جانبازان بویژه جانبازان نخاعی پرداختم. 

با شنیدن مشکلات و مسائل جانبازان در حالیکه اشک از چشمان سردار جاری بود به فکر عمیقی فرو رفتند. پس از دقایقی از روی صندلی برخاست و پیشانی مرا بوسید و گفت ماها شرمنده شما هستیم و بعد از جنگ از شما غافل شدیم و بعد تاکید کردند من خدمتگزار شما هستم. 

سردار شوشتری بعد از این صحبت ها شخصا با فرمانده پادگان تماس گرفتند و دستور استفاده جانبازان از استخر را صادر کردند و بعد بصورت کتبی نیز مرقوم فرمودند. 

با دیدن این اقدام صریح و سریع سردار شوشتری به ذهن خطور کرد افرادی مثل ایشان که چنین بی تکلف در پی رفع مشکلات جانبازان باشند بسیار کم هستند لذا به خود جرات دادم چند درخواست دیگر برای جانبازان مطرح کردم از جمله امکان استفاده از مجتمع های رفاهی سپاه در شمال و مشهد  

ایشان همانجا موافقت کرده و به مسئولین ذیربط دستور دادند. از ایشان قدردانی و تشکر کردم و از نزد ایشان خارج شدم. 

سال بعد نیز برای تمدید مجوز استفاده از امکانات سپاه به حضور سردار رسیدم و سردار شوشتری با همان صمیمت و گشاده رویی با من برخورد کردند و در پایان ملاقات به من گفتند  

 

سلام مرا به تمامی عزیزان جانباز برسان. 

  

 

 

یادتو تو آسمونها همیشه بیادمه

میون تموم گلها همه خاطراتمه

میون دو تا ستاره من توروپیدا نکردم

وسط اون قطره اشکها من تورو پیدا کردم
 

 

شعر برگرفته از سایت چکامه 

معرفی قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران

«محسن انصاری» قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران شد 

 

 

مسعود زریبافان، معاون رییس جمهوری و رییس بنیاد شهید و امورایثارگران طی حکمی محسن انصاری را به سمت قائم مقام بنیاد منصوب کرد.

به گزارش سرویس «شهری» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در متن حکم مهندس زریبافان خطاب به قائم مقام بنیاد شهید و امورایثارگران آمده است:

«نظر به تعهد، شایستگی، تجارب و علاقه‌مندی شما به جامعه ایثارگری، جنابعالی را به سمت قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران منصوب می‌کنم.

بدون شک ایثارگران گرانقدر و خانواده معظم آنها پشتوانه مستحکم انقلاب اسلامی، طلایه‌داران عرصه‌های دفاع مقدس و حامیان حاضر در همه صحنه‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی، هستند.

بدون تردید خدمت به این عزیزان بنا به فرمایش حضرت امام(ره) خدمت به نبی اکرم(ص) است.

امید است با سرلوحه قراردادن اصول حاکم بر خدمات دولت کریمه حول عدالت محوری، مهرورزی، خدمت به بندگان خدا و تعالی مادی و معنوی کشور، با بسیج تمام امکانات و توانمندیهای سازمان، تلاش مضاعفی را برای خدمت به خانواده معظم شهدا، جانبازان عزیز، آزادگان سرافراز و خانواده معزز آنان در ابعاد مادی و معنوی و در سطوح فردی و اجتماعی و با رویکرد فرهنگی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به نحو احسن به کار گیرید.

انشاءالله توفیق بزرگ خدمتگزاری به بهترین بندگان خداوند تبارک و تعالی را با تلاش خالصانه و همه‌جانبه و شبانه‌روزی، شاکر خواهیم بود.»

به گزارش ایسنا، محسن انصاری در 4 سال گذشته معاون کل بنیاد شهید و امور ایثارگران بود که اخیرا با تغییر تشکیلات، پست قائم مقامی در این نهاد ایجاد شده است.

لازم به ذکر است سردار محسن انصاری پیشتر در سال‌های 81 تا 84 رییس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی و در دهه 70 جانشین فرمانده ناجا بوده است

آقای کلهر طلب بخشایش کند

انتقاد سایت فاش نیوز از سخنان اخیر مهدی کلهر 


چشم ها را باید شست


سردبیر سایت فاش نیوز در بخشی از نوشته خویش تاکید می کند:


دراین دوران  اگر هم بخشی از جوانان ما تربیتی را که جناب کلهر ادعا می کند یافته باشند


محصول همان فرهنگ منحط غرب وحشی است که از طریق امواج  مسموم ماهواره و اینترنت به این سو وزیده است. 

کسی که نمی تواند به هر دلیل این حقیقت روشن را دریابد نباید اقدام به اظهار نظر کند و اگر هم مرتکب این اشتباه شد باید از روح مطهر شهیدان و ایثارگران و خانواده های شهدا وامام شهیدان طلب بخشش کند. چنین کسی اگر به این برداشت و عقیده خود اصرار ورزد مسلماً صلاحیت اینکه او را یک فرد فرهنگی بدانیم ندارد چه رسد به اینکه در جایگاه مشاور فرهنگی رئیس جمهوری قرار بگیرد.
"چشم ها را باید شست "
"طور دیگر باید دید


متن کامل این یادداشت در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

تکذیب عجیب خود کشی جانبازان


سایت ایران صدا:


زری بافان رییس بنیاد شهید در گفتگو با خبر نگار ایران صدا گفت که به کلیات پاسخ نمی دهد.
این درحالی است که پرسش از علت خود سوزی که منجر به مرگ جانبازان می شود یک پرسش کاملا مشخص و با نمونه ای فراوان است.اما زری بافان تنها دوست داشت همه مشکلات و خودکشی ناشی از آن را انکار کند


ادامه مطلب در سایت ایران صدا

سوء استفاده از ایثارگران در مسائل سیاسی

نایب رییس اول مجلس ایثارگران:


ایران صدا:"نجمه خدادادی" فرزند شهید و نایب رییس اول مجلس ایثارگران در گفتگوی اختصاصی با خبر نگار ایران صدا گفت :در این نظام به چه کسی می توانی اطمینان کنی که اگر دوباره جنگی اتفاق افتاد پشت ما به آنها گرم باشد ؟!

"نجمه خدادی" گفت :معضل و مشکل ایثارگران این است که خیلی ها از ما سوءاستفاده می کنند برای اینکه هربه های سیاسی شان راه اندازی شود 


ادامه مطلب در سایت ایران صدا کلیک کنید


اعتقادات رزمندگان اسلامی اما فرهنگشان متفاوت بود !


اظهارات جدید و عجیب تر کلهر


اعتقادات رزمندگان اسلامی اما فرهنگشان متفاوت بود !


لب کلام من این بود که تفکر و باور جوانان در زمان انقلاب و جنگ و به ویژه در اوایل دفاع مقدس ، "اسلامی و انقلابی" بود ولی شیوه و روش آنها یعنی فرهنگ ظلم ستیزی شان متفاوت بود


اظهارات جدید کلهر در حالی است که باید بگوید اینکه شیوه ظلم ستیزی رزمندگان دوران دفاع مقدس اسلامی نبوده یعنی چه ؟ آیا جانبازی رزمندگان دوان دفاع مقدس در همه این دوران هشت ساله مظلومانه و تحت تأثیر قیام عاشورا نبود ؟ رزمندگان از کدام شیوه ظلم ستیزانه ای استفاده کرده اند که اسلامی نبوده است ؟ وقتی یک رزمنده خودش را روی سیم خاردار می اندازد تا دیگران از روی رد شوند و عملیات را به سرانجام برسانند و خودش بیش از دو دهه هست که روی ویلچر زندگی اش را می گذراند این چه ارتباطی با فیلم های وسترن دارد ؟ آیا غیر از این است که این رفتار تحت تأثیر جانبازی های حضرت ابوالفضل (ع) و دیگر یاران امام حسین (ع) بوده است ؟ اساساً اگر اینگونه که آقای کلهر می گوید شیوه ها اسلامی نبوده پس چرا روز ولادت امام حسین (ع) را روز پاسدار نامیده ایم ؟ چرا روز ولادت حضرت عباس (ع) را روز جانباز نامیده ایم ؟


متن کامل این گزارش در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

دلتنگی‌های جانبازان برای تردد در شهر

خبرگزاری فارس: می‌گوید «پنجشنبه‌ها می‌خواهم به حرم امام (ره) و بر سر مزار همسنگرانم بروم تا قلبم تسکین یابد اما نمی‌توانم؛ نه این که نمی‌خواهم، آخر چگونه با این ویلچر می‌توانم به تنهایی در این شهر تردد کنم».  

 

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، مناسب‌سازی محیط شهری برای داشتن زندگی آرام و بی‌دغدغه همراه با رضایتمندی تمام اقشار جامعه از امکانات شهری از جمله مواردی است که به صورت یک استاندارد بین‌المللی، در تمام کشورهای دنیا سابقه بسیار طولانی دارد، به طوری که سازمان ملل سال‌های بین 1983 تا 1993 را دهه معلولان نامید.
در کشور ما با وجود آن که درصد قابل توجهی از جمعیت جامعه را افراد جانباز و معلول تشکیل می‌دهند اما مسئله توانبخشی جانبازان و معلولان در مناسب‌سازی محیط شهری، مسئله‌ای تازه و در عین حال رو به رشد است 

 

برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید 

آِیا بهتر نیست شهرداری از خود شروع کند


چند روز پیش سرو کارم با شهرداری مرکز در خیابان بهشت افتاد به دنبال جای پارک میگشتم در خیابان های اصلی توقف مطلقا ممنوع بود و در تمام کوچه ها  و خیابانهای فرعی ماشین پارک بود به ناچار به پارگینگ ساختمان مراجعه کردم نگهبان با این استدلال این جای پارک از ما بهتران مدیران و مسئولین است راه نداد به سمت دیگر شهرداری رفتم پارگینگ کارمندان؛با استدلال نگهبان که اصلا جا نداریم دوباره راهی کوچه ها و خیابان های فرعی حوالی شهرداری شده و پس از چندین بار گشت زدن زورچپان جایی برای پارک ماشین یافتم.


با ویلچیربه ساختمان شورای شهر رفتم برای یک پله شیبی زده بودند که هم در بالا رفتن خطر سقوط بود و هم در پایین آمدن؛ بعد که خواستم درب بزرگ شورای شهر را باز کنم نتوانستم یاد جوانی افتادم «که جوانی کجایی که یادت بخیر» – البته اگر در ایام جوانی نیز این درب با عظمت در اینجا بود از عهده اش بر نمی آمدم –منتظر ماندم تا فردی رسید و درب را برایم گشود.

پس از آن عازم ساختمان شهرداری شدم شیبی تند و دراز که با کمک فرد محترمی از آن بالا رفتم و در برگشت بدلیل وجود لبه لبه دار بودن سنگهای سطح شیب -   که بزعم سازندگانش برای سر نخوردن ما ساخته شده - با ترس و لرز از کله پا شدن آهسته آهسته پایین آمدم.


جلوی ساختمان شهرداری در حالیکه به این ساختمانهای باعظمت نگاه می کردم فکر می کردم چرا بحث مناسب سازی در کشور ما درست حسابی پا نمی گیرد و جایی هم که بزعم آقایان مناسب سازی شده قابل استفاده برای ما نیست.



مدتهاست بحث مناسب سازی اماکن عمومی در دستور کار مسئولین و متولیان امر قرار گرفته است و در این رابطه  شهرداری بعنوان متولی اصلی این مهم با تشکیل ستاد "مناسب سازی سازه های شهری" باتصویب بخشنامه ای به تمامی مناطق و نواحی تهران بزرگ ابلاغ کرده است تا پایان دی ماه امسال تمامی بوستان ها؛ پیاده راهها ؛ پیاده روها و بانکها را مناسب سازی کنند.

 

این بخشنامه ها و دستورالعمل ها یکی از پس از دیگری صادر می شود و مسئولین محترم می توانند در مصاحبه ها و آمارهایی که ارائه می کنند کوهی از این  بخشنامه و دستورالعمل های روی کاغذ را ارائه دهند که ما اینچنین کرده ایم و آنچنان کردیم و اما معلولین جامعه همچنان در جدال با سازه های نامناسب شهری از دسترسی حق و حقوق اجتماعی خود باز مانده اند.

 

اما چرا چنین است چرا علی رغم وجود دستورالعمل کاری دقیق و مناسبی که در رابطه تهیه شده و علی رغم اینکه سالهاست در رابطه با مناسب سازی قانون و آیین نامه های فراوان صادره شده ما نشانی از مناسب سازی نمی بینم و در جاهایی که ظاهرا برای استفاده معلولین جسمی و حرکتی شیبی زده شده و مناسب سازی شده هیچ معلول و جانباز ویلچیری نمی تواند از آن استفاده کنند

 

اولین دلیل اش اینست که مسئولین محترم به این امر بعنوان یک کار سمیلیک  و نمایشی می نگردند لذا بدنبال سمبل کاری و سرهم بندی هستند.

دوم الناس علی دین ملوکم –  به عبارت دیگر زیردستان به بالادستان نگاه می کنند

اگر مسئولین محترم و سازمانهای تحت امر آنان خود بحث مناسب سازی را جدی بگیرند و اقدام کنند می توان انتظار داشت در پایین دست نیز این مهم اجرایی شود

 

وقتی که شهرداری مرکز در خیابان بهشت – با وجود وجود فضای کافی – شیبی تند زده اند که معلولین و جانبازان بدون کمک نمی توانند از آن استفاده کنند

وقتی که ساختمان شورای شهر با اینکه یک پله بیشتر ندارد شیبی تند زده اند و درب بزرگ و سنگین آنرا معلول و جانباز ویلچر نشین بسختی باز می کند.

وضع بر همین منوال که هست باقی می ماند

 

معلوم است که دستورالعمل مناسب سازی تمامی معابر شهری  تا پایان دیماه امسال به امری فانتزی  و غیر واقعی بدل میشود

 

آیا بهتر نیست شهرداری مناسب سازی را از خود شروع کند و ساختمان شورای شهر و شهرداری مرکز نمونه عالی این مناسب سازی باشند


اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم


توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند.



ایثارگران و دغدغه ها...

این مطلب برگرفته از وبلاگ حادثه صبح چهاردهم متعلق به دوست جانبازم مهدی سامع می باشد


بدون شک فداکاری و از خود گذشتگی بسیاری از افراد جامعه ی ما در دوران جنگ تحمیلی بر کسی پوشیده نیست. افرادی که در سنین مختلف پیر و جوان، زن و مرد، شیعه و سنی و دیگر اقلیت های مذهبی از فارس، ترک، کرد، لر و بلوچ که از آب و خاک و کیان این کشور به خوبی دفاع نمودند. به پاس رشادت و فداکاری، شهادت و از خود گذشتگی، اسارت و جانبازی طی هشت سال جنگ نابرابر، نام ایثارگر بر آنان حک شد. نامی که برگرفته و متأثر از مسیر جهاد و شهادت بود، و مسیری که با تأسی از فرهنگ و باورهای اسلامی و انقلابی بوجود آمد. آنان فرهنگ جهاد و شهادت را زنده کردند که بنیان گذار انقلاب اسلامی بر دست و بازوی آنان بوسه زد. حماسه عاشورا را بوجود اوردند که سفارش به عدم فراموشی آنان در پیچ و خم زندگی روزمره شدند. اما سرانجام و سرنوشت این فرهنگ (جهاد و شهادت) و بوجود آورندگان آن (ایثارگران) به کجا انجامیده است؟

عده ای فعالیت سیاسی خویش را به نام اینان و شاید هم به جای ایشان انتخاب نموده اند.(جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی)، یکی حماسه و نبرد آنان را نتیجه تربیت نظام می داند!؟ (بیژن زنگنه)، دیگری گوید: «جوانان تربیت شده فرهنگ اسلامی شما نیستند، ظلم ستیزی این جوانان متاثر از فیلم های وسترن امریکایی و ایتالیایی است. 25 سال بعد جوان هایی را که با فرهنگ شما تربیت می شوند، خواهیم دید»!! (مهدی کلهر مشاور رسانه ای رئیس جمهور)، برخی از سرداران مزد ایثارگری را با ثروت اندوزی و کرسی های وزارت و ریاست گرفتند‍! و برخی در انزوا مظلومانه جان دادند! (شهید داوود کریمی و ...)، سردارانی الگوی بزرگ ایثار و شهادت شدند و خانه و همسر و فرزندشان مورد خشم و غضب! (شهیدان همت و برادران باکری و ...)، شهدایی الگوی ساده زیستی و مظلوم شهدا نام گرفتند و همسر و فرزندشان رد صلاحیت و یا دستگیر و زندانی! (شهیدان رجایی و بهشتی و ...)، ایثارگران هر یک صفحه ی تقویمی را مصادره کردند!، ستاد و سازمان و متولیانی پیدا نمود! مرکز رسیدگی به آنان نیز بارها و بارها جهت خدمات بیشتر و بهتر! تغییر می یابد و هر روز مدیران جدیدی را تجربه می کند! عده ای از رفتن و تغییر خوشحال و عده ای نیز تغییر و تحول را نشان خدمت رسانی نمی دانند. در راستای حفظ ارزش ها و خدمات به ایثارگران مجلس مشورتی تأسیس و نمایندگانی منصوب! و عده ای غافل از هر چیز خبرهایی می شنوند!. در فیلم و نوشته ها نیز فرهنگ ایثار و شهادت به همراه ایثارگران جایگاهی پیدا نمودند! همه مدعی حفظ و ترویج این فرهنگ اند! اگر چه هر یک متفاوت از دیگری، چرا که رزمنده ای در فیلم دیده بان عارف از آب در می آید! در عروسی خوبان تجمل و ثروت اندوزی از راه حرام را بر نمی تابد! در به نام پدر نقادانه و پرسش گرانه مورد بازخواست فرزند قرار می گیرد؟! مدعیان ارزشی نیز شخصیت رزمنده شجاع دیروز را به مجید سوزوکی لات تنزل می دهند و از سیل پول و ثروت بهره ای می برند! آری بازگوی مواردی از این قبیل بسیار فراوان و جالب اینجاست همه نیز مشغول خدمت و حفظ و ترویج این فرهنگ می باشند!

اما موارد و اتفاقاتی اینچنین چه واکنشی را به دنبال داشته است؟ عده ای نگران آینده و سرنوشت رزمندگان و سرانجام فرهنگ جهاد و شهادت و ایثارگری در آن روزهای خوب می شوند. نگران از بازخواست چرایی جنگ توسط فرزند از پدر (فیلم به نام پدر). نگران از فراموشی فرهنگ جنگ و جهاد. نگران از تبدیل رزمنده عارف به مجید سوزوکی لات (اخراجی ها 2)، نگران از ادعای تأثیر جنگاوری و ظلم ستیزی رزمندگان از فیلم های وسترن آمریکایی و ایتالیایی تا رهین دم الهام بخش روح خدا و متاثر از فضای انقلابی خمینی کبیر  و به هیجان آمده از ندا و مداحی شور انگیز افراد مخلصی مانند حاج صادق آهنگران (+) عده ای نیز همراه مسیر شده اوضاع را بر وفق مراد می بینند! خود و رفتارشان را بر حق و هر صدای غیر خود را انحراف و غیر خودی می دانند!. عده ای از همراه شدگان این مسیر نیز فارغ از همه ی موارد با استفاده از برخی رانت های موجود مشغول فعالیت های اقتصادی ومالی اند! عده ای نیز در دغدغه ی معیشت و کار و گذران زندگی اند، «رزمندگان دیروز و ملتمسین امروزند» چشم به تحول و روی کار آمدن متولی جدیدی دارند تا در وضعیت نا مطلوب زندگی و گرفتاری های مالی آنان معجزه ای پدید آید!.

راستی مهمترین دغدغه ی بازماندگان دوران دفاع مقدس چیست؟


سلام بر همه الا به انقلاب فروش

 

اظهارات اخیر آقای کلهر که افاضه فرمودند: 

 

ظلم ستیزی این جوانان متاثر از فیلم های وسترن امریکایی و ایتالیایی است 

  

نمی دانم چرا هیچ انعکاسی در رسانه ها نیافته و واکنشی از سوی کسانی که خود را مدافع سینه چاک ارزش های انقلاب و جنگ می دانند صورت نگرفته است. 

 رسانه های اصول گرا و ارزشی در سکوت خبری کامل از کنار این اظهارت عبور کردنند. 

نهادهای متولی ارزشها همچون سپاه و بنیاد حفظ آثار و ارزشها انکار به مرخصی تعطیلات رفته اند. 

 

کجایند انصار حزب اله و آقا سعیدها  

 

شاید چون خودی است مستحق چشم پوشی است. 

 

در این حال و هوا بودم که به شعری از شاعر گرامی قزوه برخورد کردم  حداقل تسلی خاطر غمگین ما 

 

 سلام بر همه الا به انقلاب فروش

تمام تیمچه ها پر شد از نقاب فروش

زمانه ای ست که حلاج شد طناب فروش

شهیدتر ز شهیدان بی کفن ، شاعر

غریب تر ز نویسنده ها، کتاب فروش

الا شما که به ییلاق خورد و خواب شدید

هماره اجر شما باد با کباب فروش

حراج عشق ببین در دکان سمساران

قمار عقل نگر در سرای قاب فروش

خروس ها همه چون مرغ کرچ خوابیدند

حکیمکان زمان اند قرص خواب فروش

نمانده  حجب و حیایی،  همین مان کم بود

همین که فاحشه ی شهر شد حجاب فروش

مده زمام دل خود به دست پیر هوی

مرو به کوی هوس پیشه ی خراب فروش

پی کدام عقوبت گناهکار شدیم

سیاه نامه تر از واعظ ثواب فروش

دریغ نغمه ی آرامشی به ما نرسید

که مطربان همه تلخ اند و اضطراب فروش

من از قبیله ی عباس های تشنه لبم

تو از تبار همین گزمگان آب فروش

بگو بلند شود موج غیرت دریا

چنان که باز شود مشت هر حباب فروش

زمانه ای ست که گل پوست می کنند اینجا

خوشا به ذوق تماشاگر گلاب فروش

سلام بر همه الا  به۱ قلب مغلوبان

سلام بر همه الا به انقلاب فروش

شما که خون دل خلق را پیاله شدید

شرور شهر شمایید یا شراب فروش؟

                     مهرماه ۱۳۸۸ - دهلی نو

۱- (سلام بر همه الا بر سلام فروش) از روانشاد طاهره صفارزاده