متن زیر را یکی از دوستان جانباز ارسال کرده اند با تشکر از دقت نظر ایشان
غرض از این مزاحمت من، تذکری راجع به اضافه شدن قید «عدم امکان برخورداری از سایر مزایا و تسهیلات مربوط به خودرو جانبازان در آینده» در بند «الف» این اصلاحیه (نسبت به مصوبه 7/11/1387) و ابعاد و پیامدهای احتمالی آن است. البته با اضافه کردن این نکته که در تماسی با یکی از دوستان ـ که در بنیاد، مسئولیتی هم دارد ـ دیدم برداشت بنده درست بوده و بنیاد و دولت محترم، بنای این را دارند که با این مصوبه، تکلیف خودشان را دربارة خودرو جانبازان، تمام شده بدانند.
این را خدمت شما برادران عزیز عرض کنم که بنده، نه خود را طلبکار نظام میدانم و نه نظام را مدیون خود. از برخوردهای نامناسب و شکنندة بنیاد هم آنقدر لطمه خوردهام که شاید چند سال بگذرد و چه بشود که پایم را آنجا بگذارم. یعنی، حقیقتاً تا آنجا که توانستهام عطایش را به لقایش بخشیدهام. ویلچری هم نیستم که نیاز صد در صدی به خودرو داشته باشم. داشتن خودرو هم در وضعیت اقتصادی موجود و برای امثال من و ما، اگر ضرر مسلم نباشد، نفع عقلانیای ندارد که بخواهم گریبانم را برایش چاک دهم. بخصوص با خودرویی با این مبلغ و با این وضع معیشتی جانبازان (که البته با نگاهی کاملاً محبتآمیز ؟؟؟!!!) حقیقتاً دارد به آنان انداخته میشود (از بیادبیام عذر میخواهم). اما نمیدانم این دوگانگیها را چگونه میتوان تحلیل کرد. این سؤال به ذهنم میآید که آیا این دولت محترم هم ـ که بر دوش معرفت این مردم رنج کشیده، کشاکش فتنه را سپری کرده است ـ هنوز در نیافته است که زیردستانش میفهمند.
من اعتقاد دارم که امثال آقای کروبی دارند چوب ضرباتی را میخورند که با ندانمکاریهای خود ـ اگر نگوییم خیانتها ـ بر پیکره خانوادة ایثارگران این نظام مقدس اسلامی و ارزش ایثار و ایثارگری وارد کردهاند. لذا خواهشم از شما برادران این است که به مسئولان محترم بنیاد شهید و بقیة دستاندرکاران و تصمیمگیران دربارة اقشار ایثارگر، این را از باب دستور قرآنی «تذکر به مؤمن» یادآوری کنید که خدا پسرخالة کسی نیست. خانوادة ایثارگران، دنیاطلب و طلبکار از نظام نیستند. اما تکریم و ترویج ارزش ایثار و ایثارگری از وظایف مهم، مسلم و اولیة این نظام است که هم خود را وامدار اسلام میداند که بنایش بر ایثار است و هم هستی خود را از ایثارگریهای ایثارگران دارد. پس بهعنوان کمترین ادای وظیفه در برابر این حق الله و حق الناس، دست کم، با فکر و مطالعه تصمیم بگیرند و این دوشهای خسته و بالهای شکسته را با ندانمکاریهای خود، خستهتر و شکستهتر نکنند. لذا بنده بهعنوان کمترین و بیحقترین عضو و بهعنوان کمترین ادای تکلیف از شما پیامرسانان ارجمند این خانواده میخواهم این پیام را به مسئولان محترم نظام (که صمیمانه و برادرانه دوستشان دارم) برسانید که در صورت کوتاهیشان از این حق ـ که کمترین ضمانت اجرای دفاع از حرمت معنوی این خانواده است ـ از آنان نخواهم گذشت و سر پل صراط به انتظارشان خواهم ماند.
انطباق مصوبه خودرو جانبازان با تصمیمسازی عدالتمحور یا ارزشمحور؟!
سلام دوباره
چند روز پیش مزاحمتان شدم و درباره مصوبه خودرو جانبازان، گلایهای به محضرتان آوردم. سپاسگزارم که اعتنا فرمودید و درد دلم را شایستة عرضه به محضر مخاطبان گرامیتان دیدید. به نظرم رسید که این توجه، مسئولیت مرا زیادتر کرد. پس به خودم اجازة مزاحمت دوباره دادم. برای اینکه توضیح دهم که چرا پرسیدهام آیا این دولت محترم هم هنوز در نیافته که زیردستانش میفهمند؟ همچنین برای اینکه با ذکر یک مثال واقعی و مسألهساز روز، برای تصمیمسازان و سیاستگزاران محترم در حوزة ایثارگران، روشن شود که جامعة هدف آنان، توان تحلیل و فهم دقیق محتوای تصمیمها و سیاستگزاریهای آنان را دارد و اگر چیزی نمیگوید از نجابت او و تکلیفی است که همچنان در جهت حفظ نظام و تقویت مسئولان آن بر دوشهای خستهاش احساس میکند.
یک شاهد این ادعا، دست کم، شمار نسبتاً انبوه جانبازان هفتاد درصدی است که بنده مستقیماً با آنان تماس دارم و هیچگاه نتوانستهاند مصوبة خودرو جانبازان را تصمیمی بدانند که با معیارهای ارزشی آنان سازگاری دارد و یا اینکه از نظر اقتصادی، به سود آنان است. اشاره به این نکته را گاه و بیگاه در تحلیلهایی که در وبلاگ شما و دیگر عزیزان جانباز و در سایت فاش نیوز آمده هم دیدهام. البته تاکنون واقعاً قصد حرف زدن نداشتم و چون میشنیدم که این تصمیمی است که رئیس جمهور محترم با دلسوزی و محبت خود برای حل مشکلی گرفتهاند، نمیپسندیدم که این روحیه، تخریب شود. اما لغو اعجاببرانگیز مصوبه از سوی مجلس اصولگرا، توضیح اعجاببرانگیزتری که در توضیح این لغو بیان شد و سرانجام، تغییر محتوای مصوبه در اصلاحات دولت عدالت و مهر ـ یعنی، اضافه شدن قید «عدم امکان برخورداری از سایر مزایا و تسهیلات مربوط به خودرو جانبازان در آینده» در بند «الف» ـ نشان داد که لااقل ملاحظات اجرایی، محتوای دلسوزانه، عدالت محور و مهرورزانة این تصمیم را از بین برده و آن را به چیزی از جنس تصمیمها و سیاستهای پیشین بنیاد جانبازان و ... تبدیل کرده است.
لذا این مزاحمت را برای این ایجاد کردم که توضیح دهم جانبازانِ آماج این تصمیم و همچنین جامعة عزیز و سرافراز ایثارگر، اینگونه تصمیمها را نه سازگار با معیارهای ارزشی و اصول مدیریت و سیاستگزاری و نه حتی از نظر اقتصادی، به سود خود نمیدانند. لذا اگر بناست حیثیت معنوی و هویت ارزشی جامعة ایثارگری، قربانی و وجه المصالحة اینگونه ندانمکاریها ـ نمیگویم سیاستکاریها و بازیهای قدرت ـ شود، دست کم به مردم سربلند و رنجکشیدة جامعة اسلامی ایران توضیح داده شود که ایثارگران آنان ـ که عهد جانبازی در راه اعتلای اسلام و ایران بستهاند ـ همچنان رفیقان راهند، به عهد خود پایبندند و «در پیچ و خم زندگی روزمره» خود را گم نکردهاند. و اگر امکانات و امتیازاتی را میپذیرند به دلیل ناتوانیهای عارض شده بر آنان و برای آن است که بتوانند در حدی نزدیک به یک عضو سالم اجتماع در میان عزیزان جامعة خود، ادای وظیفه کنند و حداقل ـ و از همه مهمتر ـ اینکه به این خیمهشببازیها، دلی خوش نکردهاند.
عرایضم را تنها با بیان مختصری دربارة دو دسته پرسش مهم ارزشی ـ فرهنگی و اقتصادیای که از ابتدای مطرح شدن این مصوبه، ذهن ما را به خود مشغول کرده بود به پایان میبرم و از طولانی شدن کلام، عذر میخواهم:
1. پرسشهای ارزشی و فرهنگی: آیا مراد روح سفر کردة خدا و امام عظیمالشأنمان که فرمود «جانبازان، رهبران این نهضتند» این نبود که این قشر را بخشی از رهبران معنوی جامعه، معرفی کند و جامعه، مدیران و نیز خود آنان را به این نقش و مسئولیت مهم توجه دهد. آیا بخش مهمی از تکلیف رهبران مدیران و گروههای مرجع جامعة اسلامی، سادهزیستی نیست؟ آیا مدیران ارزشمدار این جامعه ـ بهویژه مقام معظم ولایت فقیه و رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی ـ خود، طلایهدار این ارزش مقدس نیستند؟ آیا رئیس جمهور محترم که سرچشمة این لطف بودهاند از جمله افتخار نمیکنند که همچنان از خودرو قدیمیشان، استفاده میکنند؟ در مقابل، جانبازی که براساس خواست همین مدیران باید با خودرویی در میان مردم ظاهر شود که فقط 30 تا 40 میلیون تومان عوارض گمرکی دارد، چقدر میتواند نشان دهد که الگوی عملی این ارزش است؟ از سوی دیگر، در جایی که فقهای گرانقدر شیعه، به اتفاق، استفاده از «لباس شهرت» را حرام میدانند، استفاده از چنین خودروهایی توسط جانبازانی که اکثراً از قشر ضعیف و متوسطند و در میان این طبقات، زندگی میکنند تا چه حد میتواند با این ارزش اسلامی منطبق باشد؟ مدیران محترم نگویند که این نوع خودرو تنها یا بهترین گزینة ممکن است. زیرا در برابر این ادعا این پرسش کارشناسی مطرح است که آیا نمیشد در تصمیمی انقلابی و به تعداد محدود این جانبازان، مثلاً همان خودرو متعارف پژو 405 (که تاکنون هم مورد استفادة بخش عمدهای از آنان بوده) بهمعنای واقعی، بهینهسازی و متناسبسازی شود یا به این تعداد، خودرو بهینهسازی و متناسبسازی شده، وارد شود؟ آیا چنین تصمیمی، دست کم به معنای وارد کردن همان «پیوستهای فرهنگی» در سیاستگزاری و حتی ـ با توجه به نکتة بعد - اقتصادیتر نیست؟
2. پرسشهای اقتصادی: آیا اگر جانبازی را که واقعاً نیازمند استفاده از خودروی خاص و مناسب است، به هر دلیل، مجبور به استفاده از خودرویی کنیم که یا وارداتی است و 30 تا 40 میلیون تومان عوارض گمرکی دارد و یا به قیمتی نزدیک به این مقدار توسط خودروسازان داخلی عرضه میشود (و تازه بعد از کارشناسی؟؟؟!!! این قید را اضافه کنیم که با استفاده از این امتیاز، دیگر «امکان برخورداری از سایر مزایا و تسهیلات مربوط به خودرو جانبازان» را نخواهد داشت) واقعاً تصمیمی عدالتمحور گرفتهایم و به او خدمت کردهایم؟ آیا عدالت در معنای مصطلح آن، «وضع الشیء فیما وضع له (قرار دادن شیء در جای مناسب خود)» نیست؟ آیا میانگین سطح معیشتی جانبازان 70٪ با هزینههای متعدد و بالای نگهداری از چنین خودروهایی ـ از جمله هزینههای استهلاک، بیمه و حتی قطعات مصرفی آنها ـ متناسب هست؟ آیا با توجه به افت قیمت سالانة خودروها که با افزایش قیمت آن، افزایش مییابد و همچنین عمر مفید این خودروها که میانگین استاندارد آنها، پنج تا هفت و حداکثر ده سال است، عادلانه است که بگوییم ـ و حتی فکر کنیم ـ که با این کار، آنان را از خودرو مناسب، بینیاز کردهایم؟ البته در اینجا دربارة رفتار کشورهای سکولار با معلولان جنگی خود ـ که طبعاً براساس مبانی مادیگرایانة خود، آن را دارای عقلانیت اقتصادی میدانند ـ حرفی نمیزنیم.
آرزومند توفیق روزافزون شما عزیزان و ایثارگران گرانقدر جامعة اسلامی و سربلندی ایران سرافراز و همة آحاد امت واحدة اسلام عزیز هستم.