روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

داستان محمود و ایاز

نمی دونم چرا این روزها داستان محمود غزنوی و ایاز بر سر زبانها افتاده


هرچه فکر کردم به مخیله ناقص ما چیزی خطور نکرد


حکایت ماندگار ایرانی؛ عشق سلطان «محمود» به «ایاز»


دلبستگى او به غلام ترک زاده‏اى به نام ابوالنجم ایاز دستاویزى شد براى شعراى عارف و صوفیان شاعر که با توسعه و تحول این داستان شخصیت آن دو را مظهر عاشق و معشوق و طالب و مطلوب عرفانى بدانند. آنگونه که تاریخ روایت مى‏کند، غلام ترک زاده‏اى بنام ایاز فرزند اویماق نزد پادشاه مقتدر غزنوى محمود بن سبکتگین، محبوبیت ویژه داشت و داستان این محبوبیت در سراسر حکومت شاه غزنوى گسترش یافته و زبانزد خاص و عام گشته بود.



نظرات 1 + ارسال نظر
سارا شکری جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ب.ظ http://dardmandan.persianblog.ir/

مرهم دردمندان علی سلام و مرحبای مولایت باد .[گل]
باز هم بانگارش مروارید وارت مرا به وجه آوردی..
بسی قابل تامل و تحسین برانگیز است نورچشمم.
هیبت بوسه می زنم بر آن دست و قلم پرطمطراق ات.[ماچ]
چناچه مقدور است قدم رنجه کن و خاک پای خویش را توتیای چشمم ساز و از پیک کلبه ام ( مهاجر تیره بخت) با نگاه رویایی و نظر زیبایت مسرورم کن.[گل]
یاهو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد