روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

گروه و هیات عباسیون

مقدمه:

تابستان وارد آخرین ماه خود شد ولی هنوز علی رغم اصرار خانواده، نتوانسته بودم مکان مناسبی برای رفتن به شمال کشور بیابم؛ بطور عادی سواحل شمال کشور و ویلای عمومی آن – البته اگر یافت شود- هم بعلت عدم رعایت شوونات اسلامی و هم به لحاظ موانع طبیعی و غیر طبیعی که وجود دارد برای ما جانبازان بخصوص ما جانبازان ویلچری قابل استفاده نیست.

بدین لحاظ به سازمان ها و نهادهای مختلف از جمله بنیاد و سپاه و .... برای گرفتن محل اقامت مراجعه کردم متاسفانه جواب همه آنها منفی بود. چه می شود کرد تابستان است و متقاضی زیاد، ضمن آنکه گفته اند  "ویلایی که به کارمند رواست به جانباز حرام است".

ناراحت و سرخورده از این همه مهر و عطوفت و قدرشناسی و ناامید از جورشدن سفر به شمال بودم که دوست جانبازی زنگ زد که می خوای بری شمال؟ ما که بقول معروف "کور چی می خواد دو چشم بینا!" سریع گفتیم آره ولی کی؟ کجا؟ از طرف کی؟

دوستم گفت کاروان عباسیون جمعی از جانبازان را همه ساله به یک اردوی فرهنگی – تفریحی به شمال می برد فوری زنگ بزن تا جا پر نشده.

حالا این گروه و کاروان عباسیون کی اند وابسته به کجایند – پیش خودم فکر می کردم- حالا علی الله می رویم تا بعدا ببینیم چی پیش می آد.

در حین اردو فرصتی پیش آمد تا برای شناخت بیشتر از این گروه مصاحبه ای داشته باشیم با یکی از مسئولین این آن بردار جانباز ۷۰٪ آقای مدنی:

 

لطفا" در مورد نحوه شکل گیری کاروان و هیات عباسیون توضیح بفرمایید.

در سال 79 تعدادی از جانبازان آسایشگاه ثارالله از آقای هادی که رزمندگان و دوستان قدیمی خود این جانبازان و از فرمانده گردان های جنگ بود می خواهند اگر امکان دارد آنان را به یک سفر تفریحی به شمال کشور ببرد.

آقای هادی با پیگیری مستمر و رایزنی با دوستانشان می توانند مجتمع صها شهر وابسته به صنایع هوایی ایران را در اختیار بگیرند و جانبازان به این مکان بیاورند.

از آن زمان تاکنون 6 اردو و تفریحی – فرهنگی به همت آقای هادی و دوستانش و موافقت و مساعدت خوب جناب دکتر نادری از مسئولین صنایع هوایی و تلاش و مساعدت آقای جلال فخرا  (مسئول مهمانسرا) که خود از رزمندگان و جانبارزان جنگ هستید. به حول و قوه الهی برگزار کردید که جای تشکر از این عزیزان  دارد.

همچنین تاکنون 2 سفر تفریحی – زیارتی به مشهد مقدس نیز داشته ایم.

در طی این چند سال عباسیون از حالت یک کاروان بیرون آمده و تبدیل به یک مجمع شده است که چندین هیئت مذهبی را در برمی گیرد .

· در باره وجه تسمیه و نحوه نامگذاری عباسیون بفرمائید؟

این نامی بود که توسط خود جانبازان پیشنهاد شد و علت آن در انتصاب این حرکت به جانباز صحرای کربلا  حضرت   عباس (ع) است.

·  در هر دوره چه تعداد از جانبازان به اردو شمال دعوت می شوند؟.

به علت محدودیتی که در تعداد ویلاهای مجتمع مهمانسرا وجود دارد در هر دوره 52 نفر جانباز به همراه خانواده شان دعوت می شوند.

·  آیا این اردوها اختصاص به جانبازان تهرانی دارد و یا جانبازان دیگر در سطح کشور را در می برگیرد – نحوه اطلاع رسانی و دعوت چگونه است؟

تاکنون از سراسر کشور جانبارانی داشته ایم که در این اردو شرکت کرده اند و نحوه اطلاع رسانی بدین صورت است که یا خود ما تماس می گیریم و از طریق جانبازان ، جانبازانی که تاکنون دعوت نشده معرفی و دعوت می شوند.

· شرایط شرکت در اردوها چیست و چه طبقی از جانبازان را در برمی گیرد؟

همه جانبازان در حد بالا می توانند در این اردوها شرکت کنند – ولی هر جانباز تنها یک بار می تواند از این اردو استفاده کند تا انشاء الله نوبت به همه جانبازان برسد.

· به غیر از اردوی شمال و مشهد برنامه های دیگری دارید؟

برنامه های معنوی دیگری در سطح تهران داریم از جمله برنامه افطاری به جانبازان و خانواده شان است که چند سال گذشته در یکی از آسایشگاه ها برگزار میشد و امسال بنا داریم در اردوگاه شهید باهنر برگزارکنیم – از جمله دیگر کارها؛ تهیه وام یا قرض به جانبازان نیازمند و یا تلاش در جهت حل اختلاف بین خانواده جانبازان که بعضا" دچار مشکل شده اند.

· هزینه این اردوها و برنامه ها از کجا تامین می شود و اصولا عباسیون وابسته کجاست؟

گروه عباسیون به بنیاد و هیچ جای دیگر وابسته نیست و حرکتی خودجوش است که توسط خود جانبازان و افراد علاقمند راه اندازی شده و هزینه های آن نیز توسط افرد خیری که مایلند  قدمی در راستای حمایت از جانبازان بردارند تامین می شود.

عمده هزینه اردوهای شمال هزینه مسکن و غذاست که با مساعدت و یاری که مسئولین محترم مهمانسرا داشته اند تاکنون هزینه سکونت و غذا برعهده خود مهمانسرا بوده است.

· لطفا" مسئولین و دست اندر کاران عباسیون را معرفی بفرمایید.

-      آقای محمد هادی که بنیانگذار این کاروان ها و گروه بودند و آقای احمد مومنی که کارهای خدماتی و پشتیبانی را انجام دهند و همراه با 4 الی 5 نفر از دیگر برادران جانباز که در خدمت جانبازان عزیز هستند.

· این اردوها و برنامه ها چه اثرات و نتایجی داشته است.

علم توانبخشی ثابت کرده که کسانی که محدودیت جسمانی دارند 2 موضوع برای آنان بسیار مهم است :

1)ورزش

2)تفریح که متاسفانه بنیاد امور جانبازان در این مسئله بسیار ضعیف بوده و نتوانسته خدمت رسانی درستی انجام دهد در این چند ساله اخیر هیچگاه ندیدیم بنیاد اعلام کند فلان جا اردویی هست بیایید شرکت کنید.

علاوه بر اینکه این سفرها موجب شادی روحی و انبساط خاطر جانبازان می شود بسیاری از مشکلات خانوادگی آنان نیز حل می شود همسر جانبازی که در این جمع ها می بیند جانبازی با شرایط بدتر از وضعیت همسر و همراه با مشکلات عدیده و حادتری وجود دارد به زندگی دلگرم تر می شود و مشکلات خود را فراموش می کند..

بسیاری از اختلافات خانوادگی در این جا حل و فصل می شود و جانبازان نیز ضمن آشنایی بیشتر با هم تجربیات خود را مبادله می کنند.

 

با تشکر ازشما

 

طرح ملی دیدار با جانبازان

ازطرف بنیاد زنگ زدند جلسه پرسش و پاسحی است با حضور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران

 در جلسه حاضر شدم همراه با تعداد زیادی از دیگر چانبازان که برای دریافت پاسخی برای سوالات و یا حل مشکلاتشان حضور به هم رسانده بودنند.

اما مجری مراسم در اواسط جلسه و بعد از اینکه برخی از جانبازان مسائل و مشکلات خود را مطرح کردند متذکر شد این جلسه پاسخ به سوالات نیست بلکه «طرح ملی دیدار با جانبازان است».

در پابان جلسه نیز رئیس بنیاد سخنان کلی بیان کردند.

 

حضور جانبازانی همچون من در این جلسه تنها برای یافتن پاسخی به پرسشها و بیان انتقادات جهت دریافت پاسخی از سوی مسئولین محترم بود نه شرکت در جلسه ای که بنظر می رسد یا عنوان پر طمطراق «طرح ملی دیدار با جانبازان» هدف تبلیغاتی اش بیش از کاربردی بودن آنست.

راستی آیا برای دیدار مسئول بنیاد با جانبازان (که باید جزء کارهای عادی و روزمره باشد) نیاز به درافکندن یک طرح است آن هم یک طرح ملی

راستی اهداف واقعی از این طرح ملی چیست؟

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب

باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

تشکر

از راه اندازی این وبلاگ تشکر می شود امیدوارم به همراه دیگر جانبازان بتوانیم دیدگاه های خود را در آن منعکس بکنیم

سلام آشنایی

سلامی با شمیم خوش جانبازی
 
آمده ایم از فصل بهار؛ گرچه خزان زده  دست تطاول  دشمنیم
با ویلچرهایی که از دشت لاله ها 
آمده ایم تا بگوییم هستیم؛ هنوز هستیم
آمده ایم تا خود از خود بگوییم بجای آنکه دیگران در باره ما؛ از ظن خود بگویند
دست برقامت شکسته خود نهاده ایم و یا علی گفته ایم
 
 
یا علی