هزارها سال از هبوط انسان می گذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه گذار از باطل به سوی حق است٬ چه ظلم ها که نرفته است و چه خونهای مطهر که بر زمین نریخته است. دنیا زیباست اما زیبایی ظاهر را چه سود٬ آنجا که عدالت نیست و زشت سیرتان بر جهان حکم میرانند | |||
مطالب بالا بخشی از مطلب نوشته شده توسط دوست گرامی ما جانباز ۷۰٪ قطع نخاعی محمد مهین خاکی در وبلاگ هبوط است.
ورود این جانباز گرامی که صاحب فکر و اندیشه ای روشن و عمیق و دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی هستند به عرصه وبلاگ نویسی را تبریک عرض می کنیم و به فال نیک می گیریم باشد که مقدمه ای باشد برای حضور بیشتر و بهتر جانبازان دیگر در این عرصه
هبوط وبلاگی است که ضمن آنکه به تحلیل و نقد مسائل سیاسی اجتماعی می نشیند خوانندگانش را با نقل بخشی هایی از یک رمان بلند سرگرم می سازد
به امید موفقیت این برادر بزرگوار
اشکهای مقدس مرد آرام از چشمان و گونهاش سُر خورد و روی لباسش چکید.
کسی که چشمبند او را باز میکرد ندید که این مرد چگونه درهم شکسته و اینک تمام حیثیت خود را جمع کرده در اشکهایش و آرام میگرید.
مژگان بلند مرد حسابی خیس شده و چشمان درشت و زیبایش خیره مانده بود به فضای کوچک سلول انفرادی در زندان اوین
سلام
شاید نارحتی ما بخاطر جداشدن از دوستان باشه ولی باور کن
راحت شدن از بس که نردبون بعضی ها شدن .
بقول ابولفضل سپهر
( برا بعضی آدمها بندههای آب و نون
قبول کنین به خدا بابام شده نردبون)
درصورت امکان عکس شهدا را بگذارید.
سلام:
مخلص علی آقا هم هستم،که مرا قابل دانسته و مطالب این حقیر را در وبلاگ خود قرار داده .
کوچک شما محمد.