نمی دونم چرا این روزها داستان محمود غزنوی و ایاز بر سر زبانها افتاده
هرچه فکر کردم به مخیله ناقص ما چیزی خطور نکرد
حکایت ماندگار ایرانی؛ عشق سلطان «محمود» به «ایاز»
دلبستگى او به غلام ترک زادهاى به نام ابوالنجم ایاز دستاویزى شد براى شعراى عارف و صوفیان شاعر که با توسعه و تحول این داستان شخصیت آن دو را مظهر عاشق و معشوق و طالب و مطلوب عرفانى بدانند. آنگونه که تاریخ روایت مىکند، غلام ترک زادهاى بنام ایاز فرزند اویماق نزد پادشاه مقتدر غزنوى محمود بن سبکتگین، محبوبیت ویژه داشت و داستان این محبوبیت در سراسر حکومت شاه غزنوى گسترش یافته و زبانزد خاص و عام گشته بود.
مرهم دردمندان علی سلام و مرحبای مولایت باد .[گل]
باز هم بانگارش مروارید وارت مرا به وجه آوردی..
بسی قابل تامل و تحسین برانگیز است نورچشمم.
هیبت بوسه می زنم بر آن دست و قلم پرطمطراق ات.[ماچ]
چناچه مقدور است قدم رنجه کن و خاک پای خویش را توتیای چشمم ساز و از پیک کلبه ام ( مهاجر تیره بخت) با نگاه رویایی و نظر زیبایت مسرورم کن.[گل]
یاهو