جنگ ما را لایق خود کرده بود
یاد شهیدان ما بخیر
آنسان که نسیم برگ را میبوسد
یا حادثه زین و برگ را میبوسد
وقتی لبِ پلکِ خستهاش را میبست
گفتی که لبان مرگ را میبوسد
قیصر امینپور
بعد از شهـدا اسیـرِ تشویش شـدیم
با عشق غریبه ای کـم و بیش شدیم
دلبسته ی عقلِ عافیت سنج شدیم
پابنـدِ زمانـه ای کـج اندیش شـدیم
(شعر از محسن ابراهیمی)
به یاد جانبازان شهید
که پس سالهای تحمل رنج ودرد ناشی ازمجروحیت به دیدار دوستان شهیدشان شتافتند.
آنسان که نسیم برگ را میبوسد
یا حادثه زین و برگ را میبوسد
وقتی لبِ پلکِ خستهاش را میبست
گفتی که لبان مرگ را میبوسد
قیصر امینپور
و کلام آخر
گفتم کلید قفل شهادت شکسته است
یا اندر این زمانه، در باغ بسته است
خندید و گفت ساده نباش ای قفس پرست!
در بسته نیست بال و پر ما شکسته است