روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

اولین مجمع عمومی انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان

اولین مجمع عمومی انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان برگزار می شود.

 

بگزارش روابط عمومی انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان، اولین مجمع عمومی انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان در روز جمعه 1389/5/8 با شرکت اعضای انجمن برگزار می گردد.

بر اساس این گزارش ، در این مجمع پس از شنیدن گزارش کار یکسال گذشته انجمن و ارائه گزارش بازرس انجمن، برای انتخاب اعضای جدید هیئت مدیره انجمن انتخابات انجام خواهد گرفت

آدرس:

شهرک غرب خ ایران زمین اول گلستان جنوبی تالار سبز  ساعت 9/30 الی  13

 

در همین رابطه بخوانید:

 

حسین اسرافیلی در گفت‌وگو با فارس خبر داد:

مردی از جنس بلور


برگرفته از وبلاگ روزهای جانبازی



در صحن جامع رضوی چشمم به جانباز ویلچر سواری افتاد که ویلچرش با بقیه ی ویلچرها متفاوت بود. ویلچر را با چانه اش هدایت می کرد. خودم را به ایشان رساندم و سلام کردم، با چهره ای بشاش با من برخورد کرد. نامش غلامحسین صفایی بود.

برای اینکه یه جوری سر حرف را با ایشان باز کرده باشم سوال کردم ساکن کدام شهر هستید  و بلافاصله سوال کردم شما به ورزش بوچیا علاقه دارید؟

گفت ساکن مشهد هستم به ورزش بوچیا هم علاقه دارم ولی فرصت نمی کنم

گفتم چرا؟

گفت: مشغله ام زیاد است!

تصور بفرمایید جانبازی که به سختی روی ویلچر برانکاردی نشسته و دستانش هم هیچ حرکتی ندارد از کمبود وقت برای انجام کارهایش گله دارد.

گفتم ببخشید مگر مشغله ی شما چیست؟

گفت: نویسنده هستم.

انشا می کنید و برایتان تایپ می کنند؟

نه، خودم تایپ می کنم!

چگونه؟

چگونگی قرار گرفتن کیبورد را طوری طراحی کرده ام که نزدیک صورتم باشد و با یک نی مخصوص که بوسیله ی لب ها و دندانم نگه می دارم به راحتی تایپ می کنم!

این کار را از زمانی شروع کردم که گزارشی از سیمای جمهوری اسلامی دیدم که یک معلول ایرانی در یکی از کشورهای اروپایی به وسیله ی کامپیوتر کتابی نوشته بود من نیز به فکر تهیه ی چنین وسیله ای برامدم. بعد از تهیه ی کامپیوتر و اموزش کار با آن، مشکل تایپ کردن به لطف پروردگار و کمک دوستم اقای صادقی (فرزند شهید صادقی) با طراحی صفحه کلیدی که می شد چند کلید مورد نیاز را همزمان استفاده کرد حل شد.

[با خودم گفتم پس من و (محمد مهدی) و (بهمن) که فقط با یک انگشت تایپ می کنیم دیگر کار شاقی انجام نمی دهیم و نباید زیاد به خودمان ببالیم.]

و کتاب هایی که تالیف کرده اید؟

کتابهای مومن کیست، عوام و خواص، خاطرات جانبازی، عمل صالح و توصیه نامه که کاری است رایانه ای از تالیفات من می باشد.

چگونه مجروح شدید؟

روز27 بهمن 1360 بر اثر اصابت گلوله ای به نخاع گردنم به عنایت خداوند منان به درجه ی جانبازی نائل گشتم و دوران بسیار سخت مجروحیت، و زندگی بدون داشت دست و پا، که حقیقتا زندگی متفاوتی با دوران سلامتی ام  بود، آغاز کردم.

از ایشان سوال کردم فاصله ی منزلتان تا حرم آقا علی ابن موسی الرضا (ع)چقدر است؟

گفت: 7 کیلومتر! که باز هم بر تعجب من افزوده شد. او افزود هر موقع فرصت کنم برای عرض ادب به پیشگاه اقا علی ابن موسی الرضا(ع) به همین منوال شرقیاب می شوم.

ونکته ی جالب تر تغییراتی بود که در ویلچرش ایجاد کرده بود. مثلا با فشردن دکمه ای توسط دهانش پشتی ویلچر را به عقب(حالت خوابیده) یا جلو (حالت عمودی) تغییر می داد. این کار را به وسیله ی جکی که پشت ویلچرش تعبیه کرده بود عملی کرده بود. می گفت این جک مخصوص تخت های اتاق عمل است و حدود 500 هزار تومان هزینه داشته است. یا مثلا آینه ی الکترونیکی روبروی صورتش نصب کرده بود این اینه محوطه ی زیادی از فضای پشت سرش را بصورت انلاین ضبط و پخش می کرد.

کنار دسته ی ویلچر، صندلی کوچکی تعبیه کرده بود که می شد یک نفر کنار او بنشیند و همسفرش باشد.

می گفت مسئول قسمت فرهنگی اسایشگاه جانبازان مشهد، عضو هیئت امنای مسجد وهیئت عزاداری محل هم می باشم. خیلی لذت بردم از این همه اراده و پشتکارش. به غیر از من که خیلی تنبل هستم به نظر می رسد جانبازان ضایعه ی نخاعی گردنی اراده و تلاش شان خیلی زیاد است و چنانچه تصمیم بگیرند کاری را انجام دهند به هر طریق ممکن آن تصمیم را عملی می کنند.

خیلی به من اصرار کردند که یک وعده برای شام یا ناهار به منزلشان بروم ولی من چون تعداد همراهان و همسفرانم زیاد بودند از پذیرفتن دعوتشان امتناع کردم.  فکر می کنم کمی از من دلگیر شدند ولی خودم دلم راضی نمی شد تعداد زیادی را بر سر خانواده اش خراب کنم، هرچند بی میل نبودم  که در مورد رایانه و وسایل توانبخشی استفاده شده در منزل شان و ابداعاتی که برای راحت تر زندگی کردن بکار برده بودند، مطلع و اگاه شوم.

باور کنید خجالت کشدیم در برابر اراده، بزرگی و صبوری او خودم را هم جانباز بدانم. جانباز واقعی اوست و همسر گرامی اش که کلیه کارهای او از جمله غذا دادن به جانباز و کارهای طاقت فرسای دیگری بر عهده ی اوست.


مشکل اصلی بنیاد شهید و امور ایثارگران: «قیمومت» به جای «خدمت»!!!



مشکل اصلی بنیاد شهید و امور ایثارگران: «قیمومت» به جای «خدمت»!!!؟؟؟



یادداشت جالب زیر را یکی از دوستان جانباز برای ما ارسال کرده اند که عینا تقدیم می گردد


سلام و احترام



تا آنجا که بنده می‌دانم، روح سفر کردة این امت و امام عظیم‌الشأن‌، خمینی کبیر (ره)، دست کم دو تعبیر کلیدی دربارة جانبازان دارند که باید مبنای هرگونه سیاست‌گزاری دربارة این قشر از ایثارگران قرار می‌گرفت و بگیرد (البته پیشاپیش از کم اطلاعی خود هم دربارة سخنان حضرت امام (ره) پیرامون جایگاه دیگر قشرهای معظم ایثارگر و هم دربارة سخنان رهبر فرزانة انقلاب و مقام عظمای ولایت، عذر می‌خواهم و اصلاح و تکمیل عرایض خود را به عزیزان دیگر واگذار می‌کنم). این دو سخن ـ که در عین حال می‌توانند بیانگر دیدگاه آن عزیز دربارة دیگر اقشار ایثارگر نیز باشند ـ به شرح زیرند: «جانبازان، رهبران این نهضتند» و «خدمت به جانبازان، خدمت به نبی اکرم (ص) است».



اما کمترین بررسی دربارة دیدگاهی که در طول حیات انقلاب اسلامی، منشأ سیاست‌گزاری دربارة این قشر ـ و بلکه مجموع ایثارگران معظم انقلاب اسلامی ـ بوده است، به‌روشنی نشان می‌دهد که سخن اول، هیچ‌گاه به‌عنوان یک راهبرد، مورد عنایت مجموعة سیاست‌گزاری در حوزة ایثارگران قرار نگرفته است. معنا و ابعاد «خدمت» در سخن دوم نیز که با نگاه به مخدوم آن، روشن می‌شود، به‌شکلی بسیار مبتذل و تأسف‌بار، تغییر یافته است. به بیان دیگر، آشکار است که امام راحل، در این سخن، ماهیت خدمت به این قشر را از جنس خدمت به پیامبر اسلام (ص) به شمار آورده‌اند و با این تعبیر (که معنای درست آن، البته با توجه به سخن اول، روشن می‌شود) دست کم، به این نکته توجه داده‌اند که ماهیت و سمت و سوی این خدمت‌رسانی باید به‌گونه‌ای تعیین شود که گویی مخدومان آن از نوعی جایگاه رهبری معنوی در جامعة اسلامی ایران برخوردارند. یعنی همان نکته‌ای که در سخن نخست، مورد توجه ایشان قرار گرفته و مانند دیگر سخنان گهربار ایشان، نشان دهندة بینش ژرف و تحلیل عمیق اجتماعی و فرهنگی از جایگاه تأثیرگذار اقشار ایثارگر در یک جامعة اسلامی است.



اما نگاه به بخش عمده‌ای از سیاستها و عملکردهای اجرایی رده‌های مختلف مدیریتی در سازمانهای متولی امور ایثارگران، به‌خوبی این واقعیت اسف‌بار را آشکار می‌کند که این تعریف ارزشی از «خدمت‌رسانی به ایثارگران»، به دلایل شایان توجهی ـ که تفصیل آن در حوصلة این عریضه نیست ـ در دام تحریفی انشاءالله ناآگاهانه، اما عمیق،  افتاده و ویژگی‌های اثرگذار و شفابخش ـ و حتی ارزشی و اسلامی ـ خود را در دو گام مهم، از دست داده است. در گام نخست، تعریف مورد نظر امام (ره)، جای خود را به تعریفی از جنس «خدمت‌رسانی به نیازمندان» داده است؛ و در گام دوم، مفهوم «قیمومت» جایگزین «خدمت‌رسانی» شده است. خلاصه اینکه این فرمان راهبردی در فراز و نشیبهای اجرایی سازمانهای متولی امور ایثارگران، جای خود را به مفهومی از جنس «قیمومت صغار یا نیازمندان» داده است.



شواهد این ادعا آن‌چنان فراوان و آشکارند که فرد با کمترین آشنایی با مجموعه‌های متولی امور ایثارگران به‌راحتی به درستی آن، اعتراف می‌کند. در اینجا به برخی از نمونه‌های قطعی و تعیین کنندة این شواهد اشاره می‌کنیم. نمونة نخست را می‌توانیم با بررسی شمار ایثارگرانی دریابیم که تاکنون این فرصت را داشته‌اند تا در سطوح مختلف تصمیم‌گیری و یا حتی کارشناسی و مشاوره در امور مربوط به این قشر، ایفای نقش کنند. نمونة دیگر، وضعیت ابهام‌آفرین و مسأله‌ساز تشکیل مجلس مشورتی ایثارگران است. البته در اینجا باید توضیح دهم که بنده در صلاحیت و ارزشمندی هیچ یک از نمایندگان محترم، تردیدی به خود راه نداده و نمی‌دهم. بلکه نکتة مورد نظرم، نحوة انتخاب و تشکیل این مجلس است که حتی به جای آنکه همانند دیگر انتخابات صنفی، منطقه‌ای یا ملّی برای اعضای جامعة هدف، «بلوغ»، «توان» و «حق» تشخیص و انتخاب قائل شوند، نمایندگان این مجلس ـ آنهم مشورتی!!! ـ را از میان مشاوران معین فرمانداران و استانداران انتخاب کرده‌اند و، در واقع، این میزان از صلاحیت را هم برای فرمانداران و استانداران قائل شده و توهینی نابخشودنی به جامعة ایثارگران کرده‌اند. و و و ... .



غرض بنده از این مقدمات، گله‌گزاری از گذشته یا سیاه‌نمایی وضع موجود نیست. بلکه توجه دادن مجموعة متولیان امور ایثارگران به ریشة مشکلاتی است که ـ نه تنها ایثارگران که ـ خود آنها را هم روز به روز بیشتر در خود، غرق می‌کند و بر میزان مسئولیت و تقصیرشان می‌افزاید. فراوانی قابل توجه سیاستهای رفاهی و فرهنگی ناموفق، بالا گرفتن نارضایتی‌ها در میان قشری که همة هستی خود را در راه اسلام، انقلاب و ولایت فقیه، فدا کرده و با نجابت تمام، همة مشکلات و نارسایی‌ها و حتی توهین‌ها را به جان خریده‌اند و از همه مهم‌تر ناکامی دردآور این مجموعه از تعریف جایگاه ارزشی این قشر و فرهنگ‌سازی دربارة آن در جامعه، همه و همه، ناشی از آن است که آنان، تعریف و فهم درستی از رسالت خود نداشته‌اند. البته، می‌پذیرم که این ادعا، چیزی نیست که با گفتن مثل منی، ثابت یا از سوی این متولیان محترم، پذیرفته شود. بلکه اگر آنان، گوشی شنوا و دلی دردمند داشته باشند ـ که انشاءالله دارند ـ می‌توانند به دو شکل زیر دربارة درستی آن تحقیق کنند:



1. آن را به‌عنوان یک نظرخواهی جمعی در رسانه‌های مربوط به ایثارگران ـ نشریات، سایتها، وبلاگها ـ مطرح کنند. البته این کار را خود شما هم می‌توانید ـ و بلکه تقاضا دارم که ـ انجام دهید.
2. به‌عنوان یک موضوع تحقیق، بررسی در این باره را از پژوهشگران حوزه‌های مختلف علوم انسانی بخواهند (و البته از آنان، جوابی فرمایشی طلب نکنند). برای مثال و به‌عنوان مقدمه‌ای برای طرح اینگونه پرسشها می‌توان در اینجا به محتوای نظریة «انگ‌زنی» در حوزة آسیب‌شناسی اجتماعی اشاره کرد که می‌تواند نقش مهم ـ و البته مخرب ـ مجموعه‌های متولی امور ایثارگران را در رفتارهای به‌ظاهر ناروای برخی ایثارگران و همچنین در شکل دادن به برداشتهای جامعه دربارة این قشر و جایگاه آنان در جامعه، نشان دهد.



در اینجا با پوزش از طولانی شدن سخن، به همین مقدار بسنده می‌کنم و ادامه را به شرط حیات و توفیق الهی به مجال دیگری وامی‌گذارم.

توضیح دبیر اجتماعی روزنامه تهران امروز


توضیح سردبیر اجتماعی روزنامه تهران امروز


با عرض سلام و تبریک نیمه شعبان در خصوص مطلب شما برادر عزیزم نکاتی را به استحضار می رسانم .

در تاریخ 31 تیر ماه در ستون سمت چپ صفحه 15 روزنامه خبری در مورد رئیس هیات انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت منتشر کردیم که از بنیاد شهید درباره آمار مصدومان شیمیایی گله کرده بود که من فایل ان را به پیوست تقدیم می کنم.
فردای همان روز خبری در مورد ... در همان ستون کار شده بود و متاسفانه به دلیل سرعت و عجله در کار خبر و البته سهل انگاری غیر عمد. در تصحیح و نمونه خوانی به سرکلیشه توجه نشده بود که باید تغییر می کرد
در کار روزنامه به خاطر سرعت در کار، گاهی اشتباهاتی روی می دهد که اصلا عمدی نیست. اما این اتفاق بدی بود و نباید  می افتاد و وقتی ما هم فردای چاپ دیدیم همگی متاثر شدیم و اگر هم سکوت کردیم و توضیح و پوزشی ننوشتیم به این خاطر بود که فکر کردیم انتشار آن باعث گسترش آن خواهد شد لذا تصمیم گرفتیم ضمن دقت بیشتر به صورت عملی جبران مافات کرده و بیشتر به اخبار جانبازان عزیر و مشکلاتشان توجه کنیم.برای همین از دیروز ستون جانبازان را به عنوان ستون ثابت تعریف و از این پس خبرها و مشکلات جانبازان را منعکس خواهم کرد.
بنده مسئول این ماجرا هستم چون دبیر اجتماعی هستم . بنده حقیر دو سال در دفتر ادبیات و مقاومت حوزه هنری در کنار آقایان بهبودی و سرهنگی و قزوه و محمد حسین جعفریان به جمع آوری آثار بچه های جنگ می پرداختم .  سالهاعضو بسیج سیده الشهداء اسلامشهربوده ام .3 سال در گروه تلویزونی سپاه پاسداران در مورد جنگ برنامه ساختم.
کارم در روزنامه نگاری را در صفحه جبهه و جنگ روزنامه جمهوری با آقای علوی شروع کردم . و خانواده شهید هم هستم.
می خواهم بگویم من همیشه به بچه های جنگ ارادت قلبی داشته و دارم . آن اتفاق بد واقعا غیر عمد بود. ولی خیلی متاسفم که این اتفاق افتادو واقعا از شما و همه بر و بچه های جنگ پوزش می خواهم. اما اگر این پوزش مرا  نپذیرفتید من حاضرم از فردا خودم در خواست اخراجم را بدهم . یا هر حکمی که شما بدهید با جان و دل بپذیرم.
با نهایت احترام و عرض ارادت به همه شما جانبازان بزرگوار
یا حق
برادرکوچکتان اکبر هاشمی

نیمه شعبان مبارکباد

السلام علیک یا حجه بن الحسن یا قائم آل محمد

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 






ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی


دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجای

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد


شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

حافظ علیه السلام

اقدام غیر اخلاقی و غیر فرهنگی معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ای

اقدام غیر اخلاقی و غیر فرهنگی معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران 

 

 بگزارش دبیر گروه پیگیری جانبازان نخاعی: 

معاون جدید الانتصاب معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران علی رغم قولی که بعد از بارها درخواست جلسه از سوی گروه پیگیری برای شرکت در جلسه این گروه  داده بود با سرکار گذاشتن جانبازان، در جلسه حضور نیافت 

بدنبال انتصاب آقای مومنین به سمت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران ، گروه پیگیری امور جانبازان نخاعی بمنظور آشنایی با نقطه نظرات فرهنگی ایشان و مطرح نمودن مشکلات و درخواست های جانبازان تصمیم گرفت با ایشان جلسه داشته باشد. 

یدین منظور بعد از چندین بار پیگیری و ارسال دعوتنامه کتبی و بعد از قول شفاهی که جناب آقای مومنین به دبیر گروه پیگیری می دهند. 

قرار جلسه برای روز یکشنبه 3/5/89 ساعت 14 تعیین می گردد. 

در حالیکه اعضای گروه با وجود همه مشکلات جسمی از ساعتها قبل برای این دیدار در محل جلسه حضور می یابند و منتظر ایشان بودنند. باگذشت بیش از یک ساعت ایشان شرف حضور نیافتند. 

 

دبیر گروه پیگیری با دفتر معاون فرهنگی تماس گرفته و از آنها علت عدم حضور را جویا می شوند. 

مسئول دفتر در یک توجیه سبک و غیر عقلایی می گویند ایشان نتوانسته اند آدرس محل جلسه را پیدا کنند ( گم شدند) 

 

این در حالیست که  

1- آدرس محل پیگیری روشن و صریح و مشخص است  

2- آدرس محل گروه پیگیری و شماره تلفن موبایل دبیر گروه در پایین دعوت نامه موجود می باشد.  

3-معاون فرهنگی گم کرده ره چگونه تواند شود رهنما 

4- از آقای زریبافان که خود را نه رئیس بلکه خدمتگزار ایثارگران می نامد می خواهیم کسانی را به معاونت و مسئولیت بنیاد بگمارند که به قول و قرار و عهد و پیمان خود پایند باشند 

 

چرا که لادین لمن لا عهدله

سرنوشت کارت سوخت جانبازان

سرنوشت کارت سوخت جانبازان در مصاحبه با مدیر عامل انجمن جانبازان نخاعی  

 

 

 

 

 

در پیگیری موضوع کارت سوخت جانبازان و اینکه علی رغم وعده و وعیدهایی که مسئولین محترم برای تامین کارت سوخت در امسال داده بودند هنوز هیچ خبر و اثری نیست در این رابطه مصاحبه ای با جناب آقای ابوطالبی مدیر عامل محترم انجمن جانبازان نخاعی  انجام داده ایم : 

 

 

 

 

 

موضوع کارت سوخت بنزین چی شد آیا امسال نیز مانند سال گذشته کارت سوخت به جانبازان داده می شود؟ 


مستحضر هستید که شرایط مناسب سازی شهری در جامعه ما از استانداردهای لازم بسیار فاصله دارد یکی از مواردی که مناسب بهره برداری جانبازان خصوصا افراد ویلچری نمی باشد وسایل ایاب و ذهاب و تردد در شهر است.
لذا به نظر ما چون امکانات تردد شهری مناسب نیست مسئولین بایستی بصورت یک الزام و یک مقوله استراتژیک به مسئله تردد جانبازان و وسائل تردد شخصی شان بیاندیشند. و در این صورت موضوع سوخت موضوع اساسی خواهد بود.
البته مسئولین قول هایی داده اند اما با قول و قرار، دردی درمان نمی شود و با قول مسئولین خودروی بدون بنزین جانبازان به حرکت در نمی آید. فی الواقع مطالبات سهمیه بنزین جانبازان از ابتدای سال 89 می باشد لکن اکنون 5 ماه از سال می گذرد، که هنوز اقدامی صورت نگرفته است 

2- بنظر شما علت تعلل در تخصیص کارت سوخت چیست؟ 


بنظر من تعلل در دادن سهمیه سوخت حاکی از از دو علت می تواند باشد اول اینکه مسئولین در مسئله سهمیه سوخت جانبازان سر درگم هستند. دوم اینکه حقیقت مشکل و معضل را درک نمی کنند. 


3- با توجه به نیاز شدید جانبازان این تعلل مسئولین چه واکنشی در جامعه جانبازی برانگیخته است؟ 


ما شاهد اعتراضاتی از سوی جانبازان هستیم و به کرات از ما خواسته اند که مشکل سوخت را پی گیری نماییم. در عین حال هسته هایی از تجمعات در حال شکل گیری است که ما از دوستانمان خواسته ایم تحمل کنند تا بر طبق روال و قول هایی که مسئولین داده اند مشکل حل گردد.

اقدام وقاحت آمیز روزنامه تهران امروز

روزنامه تهران امروز در اقدامی وقاحت آمیز در ستونی که با عنوان جانبازان است خبری در باره سگ های بدون قلاده برای محافظت آورده است. 

  

 

 

بدیهی است ستونی که به هر عنوانی زده می شود باید اخباری مرتبط با آن عنوان در آن ستون درج شود. بر این اساس زدن خبری در باره سگ های محافظ در ستونی که به نام جانبازان است چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد.  

 

آدرس این مطلب : 

تهران امروز 2/5/ 89 ص 15 

 


با تشکر از دقت نظر دوست عزیز ما آقای ملکوتی 

انطباق مصوبه خودرو جانبازان با تصمیم‌‌سازی عدالت‌محور یا ارزش‌مح

انطباق مصوبه خودرو جانبازان با تصمیم‌‌سازی عدالت‌محور یا ارزش‌محور؟!


یادداشت زیر را یکی از جانبازان 70% برای ما ارسال کرده است:


 

تغییر محتوای مصوبه در اصلاحات دولت عدالت و مهر ـ یعنی، اضافه شدن قید «عدم امکان برخورداری از سایر مزایا و تسهیلات مربوط به خودرو جانبازان در آینده» در بند «الف» ـ نشان داد که لااقل ملاحظات اجرایی، محتوای دلسوزانه، عدالت محور و مهرورزانة این تصمیم را از بین برده و آن را به چیزی از جنس تصمیمها و سیاستهای پیشین بنیاد جانبازان و ... تبدیل کرده است

 

 

 عرایضم را تنها با بیان مختصری دربارة دو دسته پرسش مهم ارزشی ـ فرهنگی و اقتصادی‌ای که از ابتدای مطرح شدن این مصوبه، ذهن ما را به خود مشغول کرده بود به پایان می‌برم و از طولانی شدن کلام، عذر می‌خواهم:
1. پرسشهای ارزشی و فرهنگی: آیا مراد روح سفر کردة خدا و امام عظیم‌الشأن‌مان که فرمود «جانبازان، رهبران این نهضتند» این نبود که این قشر را بخشی از رهبران معنوی جامعه، معرفی کند و جامعه، مدیران و نیز خود آنان را به این نقش و مسئولیت مهم توجه دهد. آیا بخش مهمی از تکلیف رهبران مدیران و گروههای مرجع جامعة اسلامی، ساده‌زیستی نیست؟ آیا مدیران ارزش‌مدار این جامعه ـ به‌ویژه مقام معظم ولایت فقیه و رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی ـ خود، طلایه‌دار این ارزش مقدس نیستند؟ آیا رئیس جمهور محترم که سرچشمة این لطف بوده‌اند از جمله افتخار نمی‌کنند که همچنان از خودرو قدیمی‌شان، استفاده می‌کنند؟ در مقابل، جانبازی که براساس خواست همین مدیران باید با خودرویی در میان مردم ظاهر شود که فقط 30 تا 40 میلیون تومان عوارض گمرکی دارد، چقدر می‌تواند نشان دهد که الگوی عملی این ارزش است؟ از سوی دیگر، در جایی که فقهای گرانقدر شیعه، به اتفاق، استفاده از «لباس شهرت» را حرام می‌دانند، استفاده از چنین خودروهایی توسط جانبازانی که اکثراً از قشر ضعیف و متوسطند و در میان این طبقات، زندگی می‌کنند تا چه حد می‌‌‌تواند با این ارزش اسلامی منطبق باشد؟ مدیران محترم نگویند که این نوع خودرو تنها یا بهترین گزینة ممکن است. زیرا در برابر این ادعا این پرسش کارشناسی مطرح است که آیا نمی‌شد در تصمیمی انقلابی و به تعداد محدود این جانبازان، مثلاً همان خودرو متعارف پژو 405 (که تاکنون هم مورد استفادة بخش عمده‌ای از آنان بوده) به‌معنای واقعی، بهینه‌سازی و متناسب‌سازی شود یا به این تعداد، خودرو بهینه‌سازی و متناسب‌سازی شده، وارد شود؟ آیا چنین تصمیمی، دست کم به معنای وارد کردن همان «پیوستهای فرهنگی» در سیاست‌گزاری و حتی ـ با توجه به نکتة بعد - اقتصادی‌تر نیست؟
2. پرسشهای اقتصادی: آیا اگر جانبازی را که واقعاً نیازمند استفاده از خودروی خاص و مناسب است، به هر دلیل، مجبور به استفاده از خودرویی کنیم که یا وارداتی است و 30 تا 40 میلیون تومان عوارض گمرکی دارد و یا به قیمتی نزدیک به این مقدار توسط خودروسازان داخلی عرضه می‌شود (و تازه بعد از کارشناسی؟؟؟!!! این قید را اضافه کنیم که با استفاده از این امتیاز، دیگر «امکان برخورداری از سایر مزایا و تسهیلات مربوط به خودرو جانبازان» را نخواهد داشت) واقعاً تصمیمی عدالت‌محور گرفته‌ایم و به او خدمت کرده‌ایم؟ آیا عدالت در معنای مصطلح آن، «وضع الشیء فیما وضع له (قرار دادن شیء در جای مناسب خود)» نیست؟ آیا میانگین سطح معیشتی جانبازان 70٪ با هزینه‌های متعدد و بالای نگهداری از چنین خودروهایی ـ از جمله هزینه‌های استهلاک، بیمه و حتی قطعات مصرفی آنها ـ متناسب هست؟ آیا با توجه به افت قیمت سالانة خودروها که با افزایش قیمت آن، افزایش می‌یابد و همچنین عمر مفید این خودروها که میانگین استاندارد آنها، پنج تا هفت و حداکثر ده سال است، عادلانه است که بگوییم ـ و   حتی فکر کنیم ـ که با این کار، آنان را از خودرو مناسب، بی‌نیاز کرده‌ایم؟ البته در اینجا دربارة رفتار کشورهای سکولار با معلولان جنگی خود ـ که طبعاً براساس مبانی مادی‌گرایانة خود، آن را دارای عقلانیت اقتصادی می‌دانند ـ حرفی نمی‌زنیم.


متن کامل مطلب در ادامه مطلب  

ادامه مطلب ...

مانعی دیگر برای استخدام جانبازان

مانعی دیگر برای استخدام جانبازان


یوسف مجتهد


هیأت وزیران در تاریخ 23/4/89 آیین‌نامه اجرایی بند« ز »  ماده42   قانون مدیریت خدمات کشوری را تصویب کرد.


ماده5  این آیین‌نامه بیان می‌دارد:
استخدام جانبازان و معلولین به‌شرط آنکه به تشخیص بنیاد شهید و امور ایثارگران و سازمان بهزیستی کشور (حسب مورد) جانبازی و معلولیت مانع از مأموریت کاری آنها نباشد بلامانع است.

نکاتی قابل تأمل در این مصوبه وجود دارد:
1 -  ماده 42 و تبصره‌های آن ناظر بر شرایط عمومی استخدام است و جانبازان همواره دارای شرایط اختصاصی بوده‌اند که کاملا با شرایط عمومی مذکور مغایر بوده است و تابه‌حال این شرایط اختصاصی برای آنان اعمال می‌شده است.

2-  اگر تهیه‌کنندگان آیین‌نامه کمی دقت  کرده  و تبصره3 همین ماده را مطالعه می‌کردند، متوجه می‌شدند که در تبصره 3 ماده 42 آمده است: استخدام ایثارگران و خانواده‌های آنان براساس قوانین مصوب مربوط به خود خواهد بود. لذا وجود ماده5  آیین‌نامه، دستاویزی برای سوءاستفاده یا حداقل سوءبرداشت برخی مجریان خواهد بود.



3- در بند« ج » ماده  یک  قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان، یکی از اهداف این قانون ایجاد قابلیت تطبیق و هماهنگی در مقررات اداری و استخدامی کشور با شرایط خاص جسمی جانبازان ذکر شده است. به‌عبارتی قانونگذار وضعیت خاص جانبازان را درک کرده و تسهیلات ویژه برای آنان درنظر گرفته است.

4- در ماده 7  قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان، دستگاه‌های مشمول این قانون مکلف شده‌اند به‌منظور بهره‌برداری مناسب از نیروی کار و حفظ شئون جانبازان، آنان را در مشاغلی متناسب با وضعیت جسمی و روانی آنان به‌کارگیری نمایند.

5- در ماده 9 قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان حسب نوع و درصد جانبازی، تقلیل ساعت کاری پیش‌بینی شده تا جانبازان با میزان ساعت کاری کمتر بتوانند در عرصه‌های اجتماعی همچنان فعال باقی بمانند.

6- برابر تبصره 3 ماده 9 قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان، دستگاه‌های مشمول این قانون مکلفند جهت اشتغال جانبازانی که توانایی انجام کار تمام‌وقت را ندارند پست همتراز ایجاد کنند.

آنچه به‌نظر می‌رسد این است که تبصره 5  آیین‌نامه بند «ز»  ماده 42   قانون مدیریت  خدمات کشوری شکل دیگر تبصره 2 ماده 39 لایحه جامع خدمات‌رسانی به ایثارگران است که اگر در آن حذف جانبازان ازکارافتاده کلی از دستگاه‌های اجرایی مدنظر بوده است با این تبصره شاید بتوان همه جانبازان را از استخدام در دستگاه‌های اجرایی منع کرد.