لنگ و لوک و چفته شکل و بی ادب سوی او می غیژ و او را می طلب
رییس کاروان آقای هاشمی است. روحانیان کاروان هم آقای راشد یزدی و دستیارش آقای واعظ. البته دو روحانی دیگر هم در کاروان ما هستند، یکی آقای کاویانی که کارمند بنیاد جانبازان است و دیگری یک روحانی جانباز که نمی دانم اسمش چیست
.
.
.
پس از کنترل گذرنامه ها و ساک ها از سالن خارج شدیم. هواپیمای غول پیکر 747 - یا همان جمبو جت - عربستانی نزدیک سالن منتظرمان بود. صفت غول پیکر واقعا برازنده ی این هواپیماست. یک اکیپ فیلم برداری از صدا و سیما هم برای تهیه ی گزارش از کاروان جانبازان آمده بودند کنار هواپیما. گزارشگران صدا و سیما برای این جور برنامه ها که جنبه ی تبلیغاتی دارد همیشه حی و حاضرند. اما در این هجده سالی که من مجروح شده ام حتی یک بار هم نشده است برای تهیه گزارشی مستند از مشکلات جانبازان آنها را ببینم. ماشین خدمات هم آنجا حاضر بود اما خیلی طول کشید تا سوار شدیم. چون تنها یک خودرو خدمات بود و بیش از شصت ویلچر
.
.
هتلمان نزدیک حرم و مشرف بر ضلع شرقی بقیع بود. پس از کمی استراحت، روی ویلچرم نشستم و با عبدالله پیاده به طرف حرم رفتیم. پانزده دقیقه راه بود. وارد حرم شدیم. خلوت بود. روبه روی قبر مطهر رسول اکرم و نزدیک خانه فاطمه زهرا سلام الله علیهما ایستادم برای نماز مغرب و عشا. تلاش بی فایده ای می کردم که هنگام نماز گریه نکنم. اما چند متر آن طرف تر وجود شریف پیامبر اکرم آرام گرفته بود و این نزدیکی درونم را طوفانی و نا آرام کرده بود
.
.
در کاروان جانباز اعصاب و روانی داشتیم به نام علی آقا. اهل تهران. گاهی شاد و شنگول و سر حال و بذله گو بود و دائم سر به سر این و آن می گذاشت، گاهی گرفته، کسل، افسرده و بی حوصله. در لحظاتی که سر حال بود، ذهن تیزی داشت و زبانی حاضر جواب. دیلاق و چهار شانه بود و با کله تاس و چشم های بادامی اش، بسیار شبیه سامورایی ها. تغییر دم به دم خلقش نشان از مصرف داروهای قوی روان پزشکی می داد. تنگی نفس هم داشت و هر جا می رفتیم یک کپسول و ماسک اکسیژن همراهش بود.
آن روز، مداحی که شروع شد علی آقای ما یواش یواش شروع به ناله کرد. کم کم اشک هایش هم سرازیر شد و ناله هایش بلند تر و بلند تر. نگران حالش بودم. این شدت هیجان می توانست برایش خطرناک باشد. آخرای مداحی بود که گریان و ناله و فریاد کنان روی زمین افتاد. مداحی تمام شده بود اما گریه و ناله ی او تمام نمی شد. به یک حمله صرع می مانست که از کنترل خارج شده باشد. دو نفر از خدمه کاروان به کمکش رفتند. آقای انسانی فاتحانه به حال زار او نگاه می کرد و خوشحال بود که مجلسش به این خوبی گرفته است و علنا دیگران را تشویق می کرد که شما هم باید مثل این باشید. طفلک آقای انسانی شاید نمی دانست که علی آقا دچار یک شوک عصبی شده و این حال خرابش بر اثر مداحی نیست.
جلسه تمام شد. چند دقیقه بعد علی آقا را دیدم که شاد و شنگول روی صندلی نشسته بود، آب میوه نوش جان می کرد و سر به سر این و آن می گذاشت
.
.
عید غدیر عید ولایت مبارک
عمریست به دام تو اسیریم علی
مست از می و باده ی غدبریم علی
داریم تمنا ز خدای علی
با عشق ولایت تو بمیریم علی
تنها خواستهام این است که باز هم ما را به عنوان جانباز قبول داشته باشند. به عنوان کسانی که زمانی برای حفظ این نظام و آب خاک خالصانه جنگیدند و از آزادیهای انقلاب اسلامی دفاع کردند و مرزها را نفوذناپذیر کردند. از همین رو بسیار به جاست که باز هم از همین دریچه به مساله جانباز نگاه شود و این نباشد که بعد ازگذشت زمان، مساله فقط در حد شعار باشد.
باید عملا در تمامی نهادها و وزارتخانهها حفظ منزلت جانباز بیشتر به عمل بینجامد تا شعار و گفتار.
از جوانان میخواهم مقداری بیشتر به گذشته و جوانان گذشته فکر کنند و ببینند آنها از چه چیزهای خود گذشتند و اگر روزی اتفاقی مشابه بیفتد آیا به طور ناخواسته وارد معرکه میشوند یا با میل باطنی
کدخدایی خبر داد: |
ایرادات 19 گانه شورای نگهبان به لایحه خدمات رسانی ایثارگران
|
خبرگزاری فارس:سخنگوی شورای نگهبان گفت: شورای نگهبان پس از بررسی لایحه جامع خدماترسانی به ایثارگران، ایرادات 19 گانه ای را به این لایحه وارد کرد.
|
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس عباسعلی کدخدایی صبح امروز شنبه در نشست خبری با رسانه ها در تشریح مصوبات اخیر شورای نگهبان با اشاره به بررسی متعدد لایحه جامع خدماترسانی به ایثارگران در این شورا مصوب جلسه ایرادات 19 گانه شورای نگهبان به این لایحه را بدین شرح برشمرد.
|
خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: در سال های اخیر بحث توسعه ورزش معلولان در ایران بیش از گذشته جدی گرفته شده و کسب مدال های متعدد از میادین جهانی گواه این مطلب است. | |
به گزارش خبرنگار مهر، به رغم توسعه نسبی ورزش برای معلولان وضعیت ورزش این قشر در کشور و به خصوص شهرستان ها نامناسب است و اغلب ورزشکاران در شهرستان ها از کمترین امکانات ورزشی نیز بی بهره هستند. وعده های مسئولان در خصوص تحقق بخشی از نیازهای ورزشی این قشر به خصوص در شهرستان ها تاکنون محقق نشده و اغلب توانمندی های ورزشکاران معلول به رغم قابلیت جهانی شدن درحدهمان شهرستان باقی می ماند. از سوی دیگر هزینه های ورزش معمولا برای افراد معلول سنگین تر است و از آنجایی که این قشر به لحاظ معلولیت هزینه های خاصی علاوه بر زندگی روزمره دارند پرداخت مبلغی به عنوان هزینه ورزشی برای آنان مشکل است. نخبگان زیادی در بین معلولان و جانبازان کشور وجود دارند که به دلیل سیاست رشته سالاری در اغلب نقاط کشور به کار گرفته نمی شوند و این موضوع یکی از دلایل توسعه نیافتگی ورزش کشور ماست. یک جانباز 70 درصد مازندرانی در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: در سازمان تربیت بدنی و ادارات تابع آن به خصوص در شهرستان ها معمولا بر اساس سلایق شخصی عمل می شود و رشته سالاری حاکم بر ورزش کشور سدی مقابل توسعه ورزش کشور به خصوص ورزش معلولان می شود. وی که خواست نامش مطرح نشود خاطر نشان کرد: من ورزش را از محروم ترین نقاط کشور آغاز کرده ام و با وجود 70 درصد جانبازی تاکنون 15 مدال بین المللی و 47 مدال طلای ملی کسب کرده ام اما تفاوتی با یک ورزشکار گمنام در یک باشگاه معمولی ندارم. این جانیاز تصریح کرد: نگاه ها به خصوص به ورزش معلولان و جانبازان سطحی است و بسیاری از ورزش ها به خصوص در بخش معلولان و بیشتر در شهرستان ها از توسعه بازمی مانند. وی یادآور شد: حمایت های صورت گرفته از معلولان برای گذران یک زندگی عادی و روزمره کافی نیست، پس چگونه یک معلول جانباز باید هزینه های ورزشی را در کنار سایر مخارج خانواده تامین کند؟ به همین لحاظ از مسئولان ورزش کشور انتظار می رود حداقل ورزش معلولان را در شهرستان ها رایگان کنند |
چهارشنبه ۲۳ آذر همه نامزدهای انتخابات و هوادارانشان روز پرکاری داشتند. شاید بعد از پایان شر و شور انتخابات بشود تخمین زد درختهای چند جنگل صرف تولید کاغذ برای چاپ پوستر این همه نامزد انتخاباتی در سراسر ایران شد ولی یک نگاه کلی به در و دیوار شهر نشان میدهد بیشتر نامزدهای انتخابات تلاش کرده بودند با پوشیدن جدیدترین کت و شلوارشان و با زدن لبخندهای دلبرانه و نشان دادن ژستهای روشنفکرانه خودشان را به معرض انتخاب شهروندان بگذارند به این امید که راهی به خیابان بهشت پیدا کنند.
در انتخابات شورای شهر تهران دو دسته خود را نامزد کردهاند یک دسته باکلاسها که اسم و رسمی دارند و قبلاً وزیر و وکیل بودهاند و به پشتوانه همین اسم و رسم خودشان را فقط در بستهبندیهای شیک یعنی پوسترهای خوش آب و رنگ ائتلافها ارائه میکنند و یک دسته مستقلها که در بینشان همه نوع آدمی پیدا میشود از معلم و ارتشی و مهندس و کاسب تا دانشجو و بازنشسته و شاعر و ...
عکسها و مکثها
اینطور که پوسترها نشان میدهد وضع عکاسها در یکی دو ماه گذشته خوب بوده است. عکسهای خوش و آب و رنگی که کاندیدها را خوشتیپتر و جوانتر و خوش بر و رو تر نشان میدهد و معلوم است که بعضیهایشان کلی با فتوشاپ روتوش شدهاند در این دوره فراوان شدهاست.
نامزدها ایستاده و نشسته معلوم بود که به دوربین عکاس نگاه کردهاند و گفتهاند سیب! بنابراین لبخند ملیح ویژگی بیشتر عکسها است.
بیشتر نامزدها گمان کردهاند همان عرضه شکل و شمایلشان برای رای آوردن کفایت میکند ولی بعضیها عکسهایی در حال کشیدن دست نوازش بر سر کودکان یا کتاب به دست، یا مشغول نوشتن و خواندن یا مشغول امور مهمی از این قبیل چاپ کردهاند البته یکی از نامزدهای خبرگان هم دست به دعا عکس گرفته است.
اما فرمانده پلیس تهران یکی از بزرگترین تابلوهای انتخاباتیاش را در یک نقطه سوقالجیشی یعنی درست جلوی پاساژ میلاد نور یکی از پاتوقهای جوانهای شمال شهری تهران نصب کرده است.
وعدهها و وعیدها
متن پوسترها غیر از اسم کاندید مورد نظر فهرستی است از سوابق، برنامهها و وعده و وعیدها
یکی خواسته مردم با ذکر صلوات برای توسعه و آبادانی شهرشان به فلانی که کارشناس شهرداری تهران است رای بدهند.
یکی از خانمهای نامزد شده قول داده زن مجتمعهای رفاهی تفریحی بانوان ایجاد کند. یک سرهنگ بازنشسته که اعلام کرده با سوابق مشروحه آماده ارائه خدمت به شهروندان محترم تهران است در سوابقش غیر از همکاری نزدیک با ارتش جمهوری اسلامی اعلام کرده امین و امانت دار مجتمع مسکونی ... است و به عنوان رئیس مجتمع هم فعالیت میکند.
یک فوق لیسانس علوم سیاسی با طرح اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی همراه با نقشه کاندیدای انتخابات میاندورهای مجلس شده است. او نقشهای از اتحادیه مورد نظرش را هم که شامل کشورهای واقع شده در شمال شرق ایران میشوند ضمیمه کرده است.
یک مهندس جوان در فهرست برنامههایش وعده ایجاد کلوپهای شرعی انرژی را برای جوانان داده است. منظور این نامزد جوان همان کلوپ و دیسکوی اسلامی است که وعده جذابی است و میتواند باعث کلی رای برای صاحبش شود اما چون این وعدهاش را وسط کلی وعده دیگر نوشته به چشم هیچکدام از جوانانی که علاقهمند به این مکانها هستند نخواهد آمد.
جنبش مظلومان شهر برای شهروندان ناراضی که اولین روز انتخابات روی بیلبوردهایش نوشته بود تضمین میدهد ظرف سه سال سه میلیون مستاجر تهرانی را صاحب خانه کند بعد از بیست و چهار ساعت فهمید سنگ بزرگی برداشته و با پایین کشیدن آن شعار تازهای را هوا کرد که قول میداد یک روزه پروانه ساختمانی صادر خواهد کرد.
یک نفر از نامزدهای شوراها افه صمیمیت گذاشته و در پوسترهایش نوشته است: من هم شما را دوست دارم!
خانم مریم.ع در یک اقدام خودزنانه گفته مرد عمل باشیم تا شعار! یک مهندس جوان دیگر در کمال اعتماد به نفس خودش را فردی با ویژگیهای یک گروه معرفی کرده است. تجربه همرزمی با بسیاری از بزرگان در جبهه، تحصیل در چهار رشته مختلف دانشگاهی، حضور در بیش از پنجاه کشور جهان از ویژگیهای او هستند.
بازار داغ شعر و شاعری
از آنجایی که همه ایرانیها ذاتاً شاعر هستند بعضی از نامزدها تلاش کردهاند با انگشت گذاشتن روی این نقطه حساس یعنی علاقهمندی به شعر و شاعری برای خودشان رای جمع کنند.
اولین رئیس پلیس ۱۱۰ تهران با این شعر آمده که:
جوانان گوهر پیدای بحرند
که زینت بخش شوراهای شهرند
یکی از نامزدهای خبرگان گفته دست به کاری زنم که غصه سرآید. یک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی که هم دبیر آموزش و پرورش است و هم روزنامهنگار و مدیر مسئول یک هفتهنامه و کلی سمت دیگر غیر از اینکه ائتلاف را در پوسترهایش اعتلاف(!) نوشته یک شعر هم اول از همه آورده که خواندنی است:
مستقل هستم و باشم به شما دلبسته
نیستم نه به چپ و راست دمی وابسته
افتخار است اگر عاشق مردم باشم
بی زر و زور شده در طلب خم باشم
یکی از وعدههای این شهروند عزیز مناسبسازی برای تمامی اقشار به ویژه برای بانوان و معلولان است ولی دقیقاً مشخص نکرده چه چیزی را مناسبسازی میکند.
او همچنین گفته با ارسال این برگه یا رونوشت آن به صندوق پستی فلان از اشتراک هفتهنامهاش میتوانید برخوردار شوید.
بهتر است پایانبخش این نوشته شعری باشد که یکی از خانمهای نامزد انتخابات شوراها پشت تراکتهای تبلیغاتیاش منتشر کرده است. لازم به ذکر است که با چسباندن حروف اول هر بیت نام این نامزد محترم به دست میآید (این یک صنعت ادبی است که اسمش را فراموش کرده ام) برای جلوگیری از این اکتشاف فقط بخشهایی از شعر را میآورم:
آمدم آماده خدمت شوم
باغبان باغ، بیمنت شوم
زیستگاه شهر تهران میتوان
با همه مشکل نمودش آبادان
واقف از مشکل به شورا گر شویم
با دل و جان بهر حلش میدویم
یا علی گویم به شورا پا نهم
حاصلی با سعی خود برجا نهم
پیروی زهرای پیغمیر شوم
حامی هر کودک و مادر شوم
وقت تنگ است ای شما همشهریان
برگزینید خادمان شهرتان