روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

چرا مناسب سازی در جامعه ما نهادینه نمی شود ۲


چرا مناسب سازی در جامعه ما نهادینه نمی شود ۲


بلکه باید ریشه آن را در عدم فرهنگ سازی جستجو کرد و لازمه فرهنگ سازی اینست که افراد و سازمان های متولی فرهنگ عمومی و متصدیان مناسب سازی جامعه و متولیان امور جانبازان و معلولین از خود شروع کنند ابتدا یک بازسازی و مناسب سازی ذهنی کنند و این اصول را مد نظر خود قرار دهند:


 - جانبازان و معلولین نیز مانند افراد سالم حق برخواردی از همه امکانات جامعه را دارند.


 - مناسب سازی برای همه، هر فردسالمی یک ناتوان و معلول بالقوه است.

 

در این رابطه چند نمونه می آورم


وزارت ارشاد

 

نمونه ساختمان شورای فرهنگ عمومی  و دفتر ایثارگران وزارت ارشاد


شورای فرهنگ عمومی عالی مرجع سیاست گذاری برای فرهنگ عمومی جامعه است و مرکزی است که نمایندگان نهادها و سازمان ها گردهم می آیند تا در جامعه فرهنگ سازی کنند جالب است ساختمانی که این شورای در آن قرار دارد روبروی وزارت ارشاد ساختمانی که پله های متعدد دارد در حالیکه فضای لازم برای زدن شیب یا قراردادن بالا وجود دارد.

از این جالبتر اینکه دفتر ایثارگران وزارت نیز در این ساختمان قرار دارد .وقتی به آنها اعتراض می کنم و این مطلب را گوشزد می کنم درددل مسئول ایثارگران از بی توجهی ها باز می شود.

بگذریم از آنچه که گفت و شنیدم


نمونه شهرداری تهران


شهرداری تهران در سالهای اخیر بخشنامه ها و دستور العمل های زیادی برای مناسب سازی اماکن عمومی صادر کرده است. اما هزاران افسوس همین مقدار کمی هم که علی الظاهر مناسب سازی شده قابل استفاده درست نیست و بیشتر سرهم بندی بنظر می رسد تا اقدام درست و حسابی در رابطه با شهرداری قبلا مطلبی تحت عنوان

آیا بهتر نیست شهرداری از خود شروع کند نوشته ام ببینید


نمونه بنیاد شهید:


از هر که ننالیم از دست این سازمان که متولی امور ماست چگونه بنالیم


در رابطه با نامناسب بودن امکانات و ساختمان ها و حتی خدمات بنیاد شهید سخن بسیار است از آن همه به یک نمونه اشاره می کنم

العاقل یکفی بها الاشاره


اصلی ترین وظیفه بنیاد رسیدگی به امور درمان خانواده شاهد است.

حال اگر خدای نکرده یک روز جانبازی مخصوص جانباز ویلچری نخاعی بیمار شود و مسئولین امداد آمبولانس لطف کنند آمبولانسی برای اعزام به درمان بفرستند. سوار شدن بر آن آمبولانس ها اول مکافات و دردسر برای جانبازان است.

آمبولانس های بلند که جانباز به تنهایی نمی تواند سوار شود و راننده آمبولانس که کمک کردن را وظیفه خود نمی داند. یا کمک نمی کند و یا اگر کمکی هم کند با نابلدی تمام زورچپان جانباز را سوار آمبولانس می کند و جانباز که در حال تحمل درد این روز چپانی است باید به غرولند و شکایت های راننده آمبولانس را هم گوش بدهد.


بنده هر بار که از این آمبولانس ها سوار و پیاده میشوم خدا شکر می کنم الحمدالله این دفعه به خیر گذشت دست و پام هنوز سالمه !!!!!


سخن آخر برای مناسب سازی ابتدا باید مناسب سازی فرهنگی شود و ابتدا این موضوع بعنوان ملکه ذهنی و رفتار متولیان امر درآید تا مناسب سازی محیطی برای همه در جامعه ما تحقق یابد.


به امید آن روز


آقای زریبافان!دراطاق دربسته وبدون تعامل باایثارگران زحماتتان ضای


به بهانه برگزاری کنگره تجلیل از ایثارگران
آقای زریبافان!دراطاق دربسته وبدون تعامل باایثارگران زحماتتان ضایع می شود


البته این عدم حضور درمیان ایثارگران اگر به بهانه پرداختن به کارهای اساسی و برنامه ریزی و حل مشکلات اساسی صورت می گیرد وبه اسم کار بی هو وجنجال انجام می شود نیز باید گفت که متاسفانه تاکنون نشانه ای از کاری اساسی و حل مشکلات هم دیده نشده بلکه مشکلاتی هم مثل مشکل بیمه ودرمان که باعث نگرانی شدید است بوجود آمده.

شعارندادن وکار بی تظاهر کردن با گوشه گیری ودوری از جامعه هدف متفاوت است و چه بسا کسانی این فاصله را پر کنند و باعث اخلال در درک متقابل از سوی دوطرف گردند.لا اقل ایشان اگر هم با کلیت جامعه ایثارگری نمی جوشند به تشکل هایی که سابقه پیگیری مشکلات ایثارگران را دارند وگروه های پیگیری جانبازان بها بدهند واز طریق آنان با مشکلات آشنا گردند.


فاش نیوز - آیا می شود ضعف برنامه ریزی درست در مراسم ششمین کنگره تجلیل از ایثارگران را که به مناسبت حماسه آزاد سازی خرمشهراز سوی بنیاد شهید برگزار گردید مصداقی از ضعف برنامه ریزی در این بنیاد و مشتی نمونه خروار دانست؟

یکشنبه شب مراسم تجلیل از ایثارگران در تالار وحدت برگزار گردید.من هم که یک جانباز قطع نخاعی هستم به این مراسم دعوت شده بودم.

از بدو ورود به محل برگزاری مراسم این احساس به من دست داد که من نوعی را فقط به عنوان سیاهی لشکر و برای پر کردن سالن و فقط دعوت کرده اند! بنیادی ها که بخوبی از اوضاع جسمی جانبازان اطلاع دارند واینکه خیلی از آن ها قادر به طی مسافت زیاد نیستند حتی نکرده بودند محوطه خیابان روبروی تالار وحدت را به پارک خودرو اینطور افراد اختصاص دهند. درحالی که خیلی ها فقط به دلیل زود تر آمدن آن فضا را اشغال کرده بودند.

خوب به هر حال وارد محوطه سالن شدیم.چند جانباز ویلچری هم بودند که ناچار شده بودند در مکانی نامناسب از سالن به هر حال جایی برای خود پیدا کنند.مراسم که از 20/30آغاز شده بود بیشتر به نمایش وسرودخوانی اختصاص یافت بحدی که فرصت به سخنرانی رئیس جمهور هم نرسید وخود رئیس بنیاد هم بیشتر از چند کلمه نتوانست صحبت کنند.در حالی که رئیس جمهور از اولین دقایق در سالن حضورداشت حتی نتوانست دعای مخصوص خود(الهم عجل...)را قرائت کند و به بسم الله و صدق الله! قناعت کرد.چرا که ساعت یک ربع به 12 شب بود.البته این مجری ها هم که وقت حاضران را در اختیار آنان قرار می دهند هر چقدر که دلشان بخواهد آن را تلف می کنند و از شعر و مقاله و قرائت هر چیزی که عشقشان بکشد دریغ نمی ورزند.

به هرحال انتخاب زمان نامناسب هم شاید دلیل دیگری بر ضعف برنامه ریزی در این زمینه باشد.

در میان ایثارگرانی که از آنان تجلیل به عمل آمد هیچ جانباز ویلچری ای نبود.جانبازانی هم که در مراسم حضور داشتند چون به مسئولانی مثل آقای زریبافان دسترسی ندارند وایشان متاسفانه کمتر در میان جانبازان ومخدومان خود حاضر می شودامید داشتند که لا اقل در این مراسم بتوانند با ایشان دیدار کنند ولی متاسفانه اینجا هم فاصله میان ایشان و جانبازان محسوس بود. شاید به همین دلیل یکی از جانبازان با عصایی زیر بغل و ماسکی که از گردنش آویخته بود در خلال بیان بسیار کوتاه رئیس جمهور، از دور با صدای بلند رئیس جمهور را خطاب قرار دادکه : «آقای رئیس جمهور! جانبازان 70 درصد را فراموش کرده‌اید» رئیس جمهور هم پاسخ داد: «چه کسی گفته که جانبازان را فراموش کرده‌ایم» و مرد ادامه داد: «ما را فراموش کرده‌اید؛ نمی‌توانیم شما را ببینیم؛ نمی‌توانیم آقای زریبافان را ببینیم» و رئیس جمهور به شوخی گفت:"زیرآبش را زدید"و سعی کرد با کلماتی مرد را آرام کند و او را مورد لطف قرار داد.

آقای زریبافان متاسفانه این ایراد را دارد که کمتر - مگر در مراسمی اینچنینی و غیر موءثر- در میان ایثارگران ظاهر می شودواین مساله باعث شده فاصله عمیقی میان ایشان وایثارگران ایجاد شود.باید توجه داشت که با اهداء تندیس و جایزه و حرف های شعاری وکلی که در جای خود لازم هم هستند،نمی شود نهادی با این ویژگی های مهم را اداره کرد.

البته این عدم حضور درمیان ایثارگران اگر به بهانه پرداختن به کارهای اساسی و برنامه ریزی و حل مشکلات اساسی صورت می گیرد وبه اسم کار بی هو وجنجال انجام می شود نیز باید گفت که متاسفانه تاکنون نشانه ای از کاری اساسی و حل مشکلات هم دیده نشده بلکه مشکلاتی هم مثل مشکل بیمه ودرمان که باعث نگرانی شدید است بوجود آمده.

شعارندادن وکار بی تظاهر کردن با گوشه گیری ودوری از جامعه هدف متفاوت است و چه بسا کسانی این فاصله را پر کنند و باعث اخلال در درک متقابل از سوی دوطرف گردند.لا اقل ایشان اگر هم با کلیت جامعه ایثارگری نمی جوشند به تشکل هایی که سابقه پیگیری مشکلات ایثارگران را دارند وگروه های پیگیری جانبازان بها بدهند واز طریق آنان با مشکلات آشنا گردند.




خرمشهر نماد مقاومت

خرمشهر نماد مقاومت 

 

نوشته زیر از دوست عزیز ما جانباز برهانی نژاد می باشد با تشکر از ایشان: 

 

روزگاری آن زنگی مست ، به دستور اربابان خویش با ارتشی سازمان دهی شده و مجهز به انواع و اقسام ساز و برگ های نظامی اهدائی شرق و غرب و حمایت مالی شیوخ منطقه با آرزوی فتح سه روزه سرزمین مردمان انقلابی به خاک پاکمان حمله ور شد .

او آمده بود تا بماند . او می خواست سردار قادسیه شود . اودیوانه وار جنایت می کرد و از هیچ ظلم وخباثتی پرهیز نمی کرد و در این بین دنیا چشمانش را به این همه شرارت و رذالتی که بر مردم مظلوم ما روا داشته می شد بسته بود .

جوانان غیور و قهرمان ما ، با لبیک به ندای هل من ناصر مرادشان پیر جماران به خروش آمدند و دلاورانه و بی پروا سد راه خصم شدند ، از جان گذشتگی دلاورمردان رزمنده تمام معادلات را بر هم زدو مقاومت 34 روزه بزرگترین دستاورد این هجوم ناجوانمردانه بود که در آن مقطع ثابت شد که که رویای بیگانگان هرگز تعبیر نخواهد شد ...

امروز سوم خرداد است و یادآور حماسه ای ماندگار،سال 61 هجری شمسی در چنین روزی ، بانگ خوش نوای اذان از مناره های تیروترکش خورده مسجدجامع خرمشهر که درآن ایام بدرستی خونین شهر نامیده می شد ، آسمان را شکافت و رزمندگان فاتح ، به شکرانه فتحی مبین که  نویدش را خدا داده بود پیشانی بر خاک نهادند و سجده شکر بجا آوردند ...

آری خرمشهر پس از 578 روز اسارت به دامان مام میهن برگشت و این پیروزی مایه فخر و  مباهات  ما ایرانیان در تمامی دوران خواهد بود.

فتح و بازپس گیری ، این فرزند زجر کشیده که امروزه روز،  نماد مقاومت ایرانی ها بشمار میرود ، درس هائی بس آموزنده به ما می دهد که به اعتقاد اینجانب چنانچه مورد بررسی قرار گیرد و بکار گرفته شود ، دشمنان را برای همیشه  مایوس و ناکام  و ناامید و سرخورده بر سر عقل خواهد آورد و فکر تعدی به مخیله شان هم خطور نخواهد کرد.

آری ،  مقاومت به ما آموخت تا باستیم و هرگز مرعوب قدرت پوشالی متجاوزان نشویم .

اساس و پایه این نظام مقدس حضور مردمی است که به گفته امام بزرگوار ولی نعمت هستند و تا حمایت آنها محور و پشتوانه ما باشد ، هیچ هراسی از اعمال محدودیت ها و تحریم ها و سختی های ماندن بر سر اصول نخواهیم داشت .

ما آموخته ایم که اگر در مقابل خواسته های نامشروع دشمن ، عقب بنشینیم این پایان کار نیست و باید قدم به قدم خاکریزها را وا نهیم ولی اگر با توکل به ذات اقدس الهی نهراسیم و اهل معامله با دشمن نباشیم اوست که عقب خواهد نشست و معترف به حق ما خواهد شد ...

سخن بسیار است و مجال قلیل ، اما باید متذکر شد ، دفاع مقدس عرصه تمیز مردان عمل از کسانی بود که تنها مدعی بودند ...

سالهای سال در دعاهایمان نجوا میکردیم که ایکاش در زمان امام حسین(ع) بودیم و افتخار شهادت در رکاب آن بزرگوار نصیب مان می شد اما در بحبوحه جنگ تنها عده ای انتخاب شده فیض چهاد قسمت شان شد و چه بسیار بودند که از این قافله جا ماندند و در این امتحان رفوزه شدند و مبادا روزی فرا برسد که همان مدعیان باز هم پرمدعا ، بچه های جنگ را تاب نیاورده و با اعمال فشارموجبات حذف آنها را فراهم نمایند .

باری ، خدا را سپاسگذاریم که اینک سایه رهبری فرزانه و آگاه ، بر سرمان بوده و همانند پدری دلسوز ، مظلومانه مدافع و حامی  دلسوختگان هشت سال دفاع مقدس می باشند .

جا دارد در پایان گرامی بداریم یاد بزرگ مردان عزیزی که تمام آنچه که امروز داریم مرهون جانفشانی و جانبازی و تحمل مرارت هائی است که کشیده اند و بعضا هنوز در غریبی محض متحمل می شوند ...

سالروز آزادی خرمشهر مبارک باد

 

سالروز آزادی خرمشهر مبارک باد 

 

 

 

شعری از تیمور ترنج تقدیم دوستان 

 

سفر عشق

می‌رفتند
و از کوبش سمضربه‌های اسبانشان
بر سنگپاره‌ها
ستارگان طلوع می‌کردند
می‌رفتند
تا همچون جرقّه‌ای
در خرمنجاهای آرامی ‌بنشینند
و دستان شعله‌ورشان را
آرام آرام
بگشایند
می‌رفتند
در طول راه
زنان
دستمال‌های وداع را
همچون بال‌های رنگین پروانه‌ها
می‌جنباندند
و لبخندزنان
ستارگان روشن اشک را
از آسمان چشمانشان
بر خاک می‌باریدند
در طول راه
کودکان
پیراهن‌های ژنده‌شان را
همچون بیرق‌های پیروزی
بر می‌افراشتند
و بغض نشسته در گلویشان را
به هلهله‌های شادمانه
بدل می‌کردند.
می‌رفتند
و گاه خطر
هنگامی که ستارگان
در ازدحام گلوله‌های آتشین

گم می‌شدند
در زیر چتر گستردة نخلستان
پناه می‌جستند
آن جا که زمین
از زخم خمپاره
دهان به خمیازه گشوده بود
آن جا که لکّه‌های ماسیدة خون
بر ساقة شکستة نخل‌ها
خط نوشته‌ای بود
از نبردی خونریز
آن جا که لبان تشنه
بر قمقمه‌های سوراخ سوراخ
ناله می‌کردند.
می‌رفتند
و زخم‌های تازه
همچون شقایق‌هایی خونین
بر دشت سینه‌هاشان
می‌شکفت.
می‌رفتند
و بهار را
با تن خویش
تا دشت‌های سوخته می‌بردند.

خونین شهر

آسمان ایستاده است
بر ستون‌های بلند دود
و آفتاب
تاریک می‌گسترد.
نعره‌های ناگهانی تانک‌ها
بر استواری دیوارهای سنگ
رسوب می‌کند
و غرّش گلوله‌ها
دروازه‌های تاریک آسمان را
می‌گشایند.
دیگر گلی نمانده است
جز خار بوته‌های آتش
که افراشته‌اند
در سرتاسر شهر
و جوانه‌های زخم
که شکفته‌اند
بر اندام‌های مرگ
بر دوش لحظه‌ها
جنازه‌ها می‌گذرد
و زنی جوان
بغض نهفته‌اش را
آرام می‌بارد:
_ پلک کدام پنجره را
بگشوده‌ام
که چشم انداز تباهی را
پایانی نیست؟
می‌ایستم
در عبور ثانیه‌ها
و آوار عمر را
می‌گریم. 

چرا مناسب سازی در جامعه ما نهادینه نمی شود 1

 چرا مناسب سازی در جامعه ما نهادینه نمی شود 1

 

 

 

در حالیکه سطح مطالبات ما در حد مناسب سازی برای معلولین باقی مانده  در برخی از کشورها جهان بجای شعار مناسب سازی برای معلولین  شعار "مناسب سازی برای همه" را مد نظر خود قرار داده اند. 

 

در رابطه با مناسب سازی محیط زندگی از سخن بسیار گفته شده است و بعنوان یک خواست عمومی جانبازان و معلولین همواره در افکار عمومی جامعه مطرح گشته است. تداوم مطالبات جامعه جانبازی و معلولین در زمینه سازی محیط شهری منجر به صدور دستورالعمل ها و بخشنامه های گوناگون و متنوعی شده که اگر این بخشنامه ها و دستورالعمل ها و آئیننامه ها را کنار هم بگذاریم مثنوی 70 من کاغذ شود.  

اما براستی چرا هنوز علی رغم این همه توصیه و بخشنامه مناسب سازی بشکل مناسبی در سطح کشور اجرایی نشده است؟ ریشه های این عدم توفیق را در کجا باید جستجو کرد. 

آیا براستی در دانشگاه های ما در دروس مهندسی و ساختمان سازی به مهندسین ما استانداردهای مناسب سازی محیطی آموخته نمی شود؟  

در حالیکه سطح مطالبات ما در حد مناسب سازی برای معلولین باقی مانده  در برخی از کشورها جهان بجای شعار مناسب سازی برای معلولین  شعار "مناسب سازی برای همه" را مد نظر خود قرار داده اند.  

این شعار تبدیل به فرهنگ شده و ملکه ذهنی همه افراد جامعه مهندسین و طراحان تا مردم عادی همه وقتی مجموعه ای را بنا می کنند به گونه ای طراحی و اجرا می کنند که قابل استفاده برای همه از جمله افراد کم توان و معلول باشد. 

 

بنظر من این عدم موفقیت را نباید در عدم وجود قانون و دستورالعمل های اجرایی جستجو کرد چرا که بقرار اطلاعی که داریم در این زمینه دستور العمل ها و قوانین زیاد و مطولی داریم که همه استاندارهای روز دنیا در آن لحاظ شده ولی با وجود این همه بازهم همین شهرداری که متولی ساخت اماکن عمومی است هنگام ساخت اگر هم بنایی را مناسب تردد معلولین و جانبازان طراحی کند می بینیم واقعا مناسب نیست و این عزیزان در تردد در آن دچار زحمت می شوند.  

 

نمونه اخیر آن باغ موزه دفاع مقدس است که قرار است امشب بمناسبت 3 خرداد سالروز آزادی خرمشهر رسما افتتاح شود. 

این مجموعه عظیم و دیدنی جالب با رمپ های متعدد که در نظر گرفته شده در ظاهر برای تردد افراد ویلچری مناسب است اما افسوس که سطح شیب در نظر گرفته شده استاندارد نیست در سربلایی به تنهایی امکان رفتن نیست و در سر پایینی امکان از کنترل خارج شدن ویلچر. 

 

 مطالب ادامه دارد.....

مناسب سازی

 نوشته زیر برگرفته از وبلاگ دوست عزیز ما جانباز نخاعی قاسم اویسی است



به طور کلی بحث مناسب سازی و اهمیت آن مسئله ای است که ضرورت حضور و همکاری نهادهای دیگر با بنیاد شهید و امور ایثارگران را اجتناب ناپذیر کرده است. در خصوص جانبازان می توان گفت بخشی از مناسب سازی به وضعیت مسکن جانبازان و محیط خصوصی آنان بر می گردد باید گفت متاسفانه تا کنون در این زمینه تقریبا هیچ اقدامی صورت نگرفته است. جدای از مشکلاتی که در فضای داخلی ساختمان ها از نظر محدودیت ابعاد و متراژ ساختمان، سهل وصول نبودن بخش های مختلف ساختمان و بطور کلی مهندسی ساختمان برای یک جانباز وجود دارد انتخاب نوع ساختمان نیز یکی دیگر از موانعی است. استفاده از بالا برهای غیر استاندارد، بهره برداری از اسانسورهای تنگ و فشرده و خطرات احتمالی ناشی از آن و یا ایجاد رمپ های با شیب تند، جانبازان را به انتخاب طبقه همکف اپارتمان ها سوق داده است این طبقات عمدتا نمور بوده و بیشترین مشکلات از نظر تاسیساتی مانند ترکیدگی لوله های آب و فاضلاب ، نشت ساختمان، نبود نور کافی، بیشترین سر وصدا متوجه همین طبقات است. اما بخش دیگر مناسب سازی مربوط به مکان های عمومی و فضای شهری است در حالیکه جانبازان و خانواده او  بخشی وسیعی از اوقات خود را در بیرون از منزل، خیابان ها، سازمانها، مجتمع های فرهنگی و ورزشی، ادارات و غیره سپری می کنند ضرروت دارد نوعی مناسب سازی اجتماعی صورت گیرد.  مناسب سازی محیط شهری در تامین یک زندگی مطمئن و آرام همراه با رضایت مندی تمامی اقشار جامعه در استفاده از امکانات مختلف شهری  ضرورتی است انکار ناپذیر، این بحث در تمام کشورهای دنیا سابقه بسی طولانی دارد در کشور ما با وجود آن که درصد قابل توجهی از جمعیت جامعه را افراد جانباز و معلول و ناتوان تشکیل می دهند، با قبول کارهای مهمی که در این زمینه صورت گرفته است باید اذعان نمود که توجه کافی به این مسئله نشده است.


ادامه مطلب ...

جانبازان در عزای گل یاس محمدی

سلام بر آخرین نگاهت

سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر            سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر

سلام ما به پایان غروب درد انگیزت                   سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر

سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت               که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر

به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا            دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا















اصلاحیه پیشنهادی برای مصوبه واردات خودرو جانبازان

فاش نیوز - هیئت دولت چهارشنبه یا یکشنبه آینده با تصویب اصلاحیه ای که قبلا"نمایندگان دولت ومجلس برسر آن به توافق رسیده اند مشکل غیر قانونی بودن مصوبه مربوط به معافیت گمرکی خودروجانبازان را حل می کند.

بنا براخبار رسیده به فاش نیوز،در اصلاحیه مورد توافق دولت ومجلس که توسط "قربانعلی مهری" عضو ودبیر هیئت بررسی وتطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس به دولت ارسال شده آمده است :

"ورودخودروهای ویِژه جانبازان به انضمام قطعات ذیربط که مشروط به عدم انتقال به غیر ظرف مدت 5 سال با بهره مندی از معافیت ها و شرایط زیر مجاز است."

در این اصلاحیه همچنین به برطرف کردن مشکل قانونی تامین خودرو ویژه جانبازان از خودرو سازان داخلی نیز توجه شده و اختیارچگونگی تبادل امتیاز معافیت جانبازان با خودروسازان داخلی به بنیاد شهید وامور ایثارگران واگذار گردیده وآمده است :

"به منظور تامین خودروهای ویژه جانبازان ورود سرجمع قطعات منفصله خودرو و تجهیزات مورد نیاز خودروسازان داخلی با استفاده از معافیت موضوع بند یک با تشخیص وتائید بنیاد شهید مجاز است."

در این اصلاحیه همچنین درج گردیده که :

"معافیت از پرداخت سود بازرگانی خودرو و تجهیزات مربوط ویژه جانبازان دوپا یا دو دست قطع از مچ و قطع نخاع تا سقف چهارصد میلیون ریال و در مورد خودرو و تجهیزات ویژه : دیگر جانبازان 70درصد تا سقف 30 میلیون تومان به ازادی هر دستگاه خودرو قطعات و تجهیزات مربوطه"نیز ازجمله بند های اصلاحیه مذکوراست.

"معافیت از شرایط مقررد رتصویبنامه های شماره 92308 ت 40578مورخ 7/6/87با حذف تبصره 2 و3 آن و شماره 51215/ت 135مورخ9/4/87 " از دیگر مفاد این پیش نویس اصلاحیه منتظر طرح در هیئت دولت است.


تضییع حق جانبازان پیش چشم پلیس


فاش نیوز - پارکبان ها جلو چشم پلیس حق جانبازان را می فروشندودیگران هم با مجوز وبدون مجوز جای پارک آن ها را - حتی درست زیر تابلو محل پارک جانبازان ومعلولان - به اشغال خود درمی آورند.

علاوه بر مشکلات زیادی که در سطح شهرها برای ترددجانبازان وجود دارد اندک محل هایی هم که برای پارک خودرو های جانبازان ومعلولان اختصاص یافته یا با بی تفاوتی پلیس توسط رانندگان دیگر اشغال می شود ویا با بی تفاوتی پلیس توسط پارکبان ها بفروش می رسد.

بنا بر این گزارش از سطح شهر ، بندرت و خیلی نادر می توان محل پارک ویژه جانبازان ومعلولان را مشاهده کرد که از سوی افراد دیگر اشغال نشده باشد.همچنین بعید به نظر می رسد کسی شاهد بوده باشد که پلیس خودرویی را بخاطر پارک غیر مجاز در محل توقف ویژه جانبازان جریمه یا با راننده آن بنوعی برخورد کرده باشد.

اما مسلما" جانبازان ومعلولان بسیاری را می توان سراغ گرفت که برای یافتن جای پارک در خیابان های شلوغ تهران دچار استیصال شده و با دیدن پر بودن محل پارک ویژه جانبازان توسط دیگران کلافه گردیده است.

مثل اینکه دراین شهر همه شدیدا"معتقدند "هرچه سنگه مل پای لنگه" و حتی پلیس هم که تنها مجری قانون در سطح معابر باید باشد فقط بلد است بطور مرتب جانبازانی را که ناچارند بالاخره برای کارهای احتمالی مثل امور بانکی واداری ودیگر مسایل به دلیل مشکلات حرکتی در نزدیکترین محل پارک کنند جریمه کنند.

در این باره نظرتان را بنویسید واگر احیانا"خاطره خوشی از برخورد پلیس با اشغالگران محل پارک جانبازان ومعلولان و پارکبان های کاسب دارید برایمان بنویسید.

همچنین خوانندگان محترم هرگونه مطلبی در این باره دارند برای انتشار با سایت فاش نیوز

درجریان بگذارند.


« چه کسی مقصر است »

محمد حسن غلامعلیان:



« چه کسی مقصر است »


حتماً یادتون هست که نوشتم فرزند جانبازی با داشتن مدرک کاردانی مامایی در یکی از شعب پست بانک فرزند آقایی که در انقلاب وجنگ هیچ نقش مثبتی نداشت روزانه هشت ساعت کار می کند و ماهیانه صد هزار تومان دریافت می کند و حداقل روزی هشتصد تومان هزینه ایاب و ذهاب می پردازد.


اگر فراموش کرده اید یا موفق به خواندن آن نشده اید با مراجعه به آرشیو سایت فاش نیوز یا وبلاگ روزنوشتهای جانبازی می توانید مطلب فوق را پیدا کرده ومطالعه فرمایید.
حتماً می پرسید این مقدمه چینی و اطاله کلام برای چیست ؟ باید عرض کنم همانگونه که می دانید (گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من انچه البته به جایی نرسد فریاد است؟؟؟؟؟


بله ، متاسفانه باید عرض کنم حدس شما کاملاً درست است ....

گویا آقازاده به نوعی  مقوله فوق به گوش مبارکشان رسیده و با نهایت احترام دستور داده اند این فرزند جانباز فعلاً به استراحت و شغل شریف خانه داری بپردازند تا اوضاع اقتصادی مملکت خوب شود!
حالا دارم فکر می کنم که سهم بنده حقیر در بیکاری فرزندان شهدا وجانبازان چقدر است؟ آمدیم ثواب کنیم کباب شدند !


کسی هم که به کسی نیست ، کلنگ می زنند، وعده می دهند، افتتاح می کنند، قول می دهند، به یکدیگر پاس می دهند، گزارش غلط می دهند، عذر خواهی می کنند و.....


روزگاری سلاح بردوش افکندیم و در مقابل دشمن ایستادیم و هشت سال دفاع مقدس رقم خورد، سالهایی که نه زمین می خواستیم و نه وام ، نه ماشین می خواستیم و نه معافیت گمرکی، نه حقوق می خواستیم و نه ریاست ، نه غذا می خواستیم و نه لباس ، نه چپ بودیم و نه راست،نه زیاده خواه بودیم و نه منفعت طلب، نه معتاد بودیم ونه ......


سلاح را به زمین گذاشتیم و قلم را برداشتیم تا رسالتمان را به انجام برسانیم ،حال اگر به ذائقه بعضی ها خوش نمی آید به خدا ما مقصر نیستیم، اگر می نویسیم فرزند جانبازی در شرایط سختی به سر می برد، اگرمی نویسیم جانبازی دیگر توان مسافرکشی ندارد، اگرمی نویسیم فرزند شهیدی بیکار است انتظار داریم دولت عدالت محور چاره ای بیندیشد و مرهمی برزخم کهنه جانباز وفرزندش بگذارد نه اینکه کارفرمای بی انصاف فرزند مجروح جنگ را با چشمانی اشک آلود و بغضی در گلو مانده و بهانه ای واهی از کار براند.


خدایا تو خود شاهدی که نیتم از به چرخش درآوردن قلم گرفتن حق مظلومی از ظالم بوده است ووقتی شنیدم که نوشتارم باعث شکستگی دل عزیزی گردیده چقدر گریستم.
با خود گفتم قلم را بشکنم تا دیگر نشنوم و نبینم  که چرخش آن باعث ریختن اشکی شود ، با خود گفتم حال که بالا نشینان خیال دیدن پایین را ندارند ، اینک که پس از گذشت سی سال از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گوش شنوایی نیست تا شنونده درد، دلهای سوخته ایثارگران باشد ، حال که تدبیر بر این قرار گرفته که فقط در مقاطع خاص از نام ایثارگران سوء استفاده شود، اکنون که جامعه ایثارگری نردبامی است برای بالا رفتن بعضیها و گرفتن رای و رفتن به شورا و مجلس و ریاست جمهوری و........


بهتر است اصلا ننویسم یا اگر می نویسم به تاریخ  بنویسم، اما با خود گفتم مگر زمان جنگ اسلحه ات را زمین گذاشتی؟ مگر زمانی که تمام کفر علیه تمامیت اسلام به حرکت درآمد و بیش از چهل و چهار کشور انواع سلاحها را برسر تو و مردمت آزمایش می کرد تو گریختی؟ اینک نیز ای قلم زمان چرخش است و وظیفه ای خطیر بردوش داری ، بگذار جوهرسیاهت سرخی خون شهدا را پاسدار باشد.