مشکل اصلی بنیاد شهید و امور ایثارگران: «قیمومت» به جای «خدمت»!!!؟؟؟
یادداشت جالب زیر را یکی از دوستان جانباز برای ما ارسال کرده اند که عینا تقدیم می گردد
سلام و احترام
تا آنجا که بنده میدانم، روح سفر کردة این امت و امام عظیمالشأن، خمینی کبیر (ره)، دست کم دو تعبیر کلیدی دربارة جانبازان دارند که باید مبنای هرگونه سیاستگزاری دربارة این قشر از ایثارگران قرار میگرفت و بگیرد (البته پیشاپیش از کم اطلاعی خود هم دربارة سخنان حضرت امام (ره) پیرامون جایگاه دیگر قشرهای معظم ایثارگر و هم دربارة سخنان رهبر فرزانة انقلاب و مقام عظمای ولایت، عذر میخواهم و اصلاح و تکمیل عرایض خود را به عزیزان دیگر واگذار میکنم). این دو سخن ـ که در عین حال میتوانند بیانگر دیدگاه آن عزیز دربارة دیگر اقشار ایثارگر نیز باشند ـ به شرح زیرند: «جانبازان، رهبران این نهضتند» و «خدمت به جانبازان، خدمت به نبی اکرم (ص) است».
اما کمترین بررسی دربارة دیدگاهی که در طول حیات انقلاب اسلامی، منشأ سیاستگزاری دربارة این قشر ـ و بلکه مجموع ایثارگران معظم انقلاب اسلامی ـ بوده است، بهروشنی نشان میدهد که سخن اول، هیچگاه بهعنوان یک راهبرد، مورد عنایت مجموعة سیاستگزاری در حوزة ایثارگران قرار نگرفته است. معنا و ابعاد «خدمت» در سخن دوم نیز که با نگاه به مخدوم آن، روشن میشود، بهشکلی بسیار مبتذل و تأسفبار، تغییر یافته است. به بیان دیگر، آشکار است که امام راحل، در این سخن، ماهیت خدمت به این قشر را از جنس خدمت به پیامبر اسلام (ص) به شمار آوردهاند و با این تعبیر (که معنای درست آن، البته با توجه به سخن اول، روشن میشود) دست کم، به این نکته توجه دادهاند که ماهیت و سمت و سوی این خدمترسانی باید بهگونهای تعیین شود که گویی مخدومان آن از نوعی جایگاه رهبری معنوی در جامعة اسلامی ایران برخوردارند. یعنی همان نکتهای که در سخن نخست، مورد توجه ایشان قرار گرفته و مانند دیگر سخنان گهربار ایشان، نشان دهندة بینش ژرف و تحلیل عمیق اجتماعی و فرهنگی از جایگاه تأثیرگذار اقشار ایثارگر در یک جامعة اسلامی است.
اما نگاه به بخش عمدهای از سیاستها و عملکردهای اجرایی ردههای مختلف مدیریتی در سازمانهای متولی امور ایثارگران، بهخوبی این واقعیت اسفبار را آشکار میکند که این تعریف ارزشی از «خدمترسانی به ایثارگران»، به دلایل شایان توجهی ـ که تفصیل آن در حوصلة این عریضه نیست ـ در دام تحریفی انشاءالله ناآگاهانه، اما عمیق، افتاده و ویژگیهای اثرگذار و شفابخش ـ و حتی ارزشی و اسلامی ـ خود را در دو گام مهم، از دست داده است. در گام نخست، تعریف مورد نظر امام (ره)، جای خود را به تعریفی از جنس «خدمترسانی به نیازمندان» داده است؛ و در گام دوم، مفهوم «قیمومت» جایگزین «خدمترسانی» شده است. خلاصه اینکه این فرمان راهبردی در فراز و نشیبهای اجرایی سازمانهای متولی امور ایثارگران، جای خود را به مفهومی از جنس «قیمومت صغار یا نیازمندان» داده است.
شواهد این ادعا آنچنان فراوان و آشکارند که فرد با کمترین آشنایی با مجموعههای متولی امور ایثارگران بهراحتی به درستی آن، اعتراف میکند. در اینجا به برخی از نمونههای قطعی و تعیین کنندة این شواهد اشاره میکنیم. نمونة نخست را میتوانیم با بررسی شمار ایثارگرانی دریابیم که تاکنون این فرصت را داشتهاند تا در سطوح مختلف تصمیمگیری و یا حتی کارشناسی و مشاوره در امور مربوط به این قشر، ایفای نقش کنند. نمونة دیگر، وضعیت ابهامآفرین و مسألهساز تشکیل مجلس مشورتی ایثارگران است. البته در اینجا باید توضیح دهم که بنده در صلاحیت و ارزشمندی هیچ یک از نمایندگان محترم، تردیدی به خود راه نداده و نمیدهم. بلکه نکتة مورد نظرم، نحوة انتخاب و تشکیل این مجلس است که حتی به جای آنکه همانند دیگر انتخابات صنفی، منطقهای یا ملّی برای اعضای جامعة هدف، «بلوغ»، «توان» و «حق» تشخیص و انتخاب قائل شوند، نمایندگان این مجلس ـ آنهم مشورتی!!! ـ را از میان مشاوران معین فرمانداران و استانداران انتخاب کردهاند و، در واقع، این میزان از صلاحیت را هم برای فرمانداران و استانداران قائل شده و توهینی نابخشودنی به جامعة ایثارگران کردهاند. و و و ... .
غرض بنده از این مقدمات، گلهگزاری از گذشته یا سیاهنمایی وضع موجود نیست. بلکه توجه دادن مجموعة متولیان امور ایثارگران به ریشة مشکلاتی است که ـ نه تنها ایثارگران که ـ خود آنها را هم روز به روز بیشتر در خود، غرق میکند و بر میزان مسئولیت و تقصیرشان میافزاید. فراوانی قابل توجه سیاستهای رفاهی و فرهنگی ناموفق، بالا گرفتن نارضایتیها در میان قشری که همة هستی خود را در راه اسلام، انقلاب و ولایت فقیه، فدا کرده و با نجابت تمام، همة مشکلات و نارساییها و حتی توهینها را به جان خریدهاند و از همه مهمتر ناکامی دردآور این مجموعه از تعریف جایگاه ارزشی این قشر و فرهنگسازی دربارة آن در جامعه، همه و همه، ناشی از آن است که آنان، تعریف و فهم درستی از رسالت خود نداشتهاند. البته، میپذیرم که این ادعا، چیزی نیست که با گفتن مثل منی، ثابت یا از سوی این متولیان محترم، پذیرفته شود. بلکه اگر آنان، گوشی شنوا و دلی دردمند داشته باشند ـ که انشاءالله دارند ـ میتوانند به دو شکل زیر دربارة درستی آن تحقیق کنند:
1. آن را بهعنوان یک نظرخواهی جمعی در رسانههای مربوط به ایثارگران ـ نشریات، سایتها، وبلاگها ـ مطرح کنند. البته این کار را خود شما هم میتوانید ـ و بلکه تقاضا دارم که ـ انجام دهید.
2. بهعنوان یک موضوع تحقیق، بررسی در این باره را از پژوهشگران حوزههای مختلف علوم انسانی بخواهند (و البته از آنان، جوابی فرمایشی طلب نکنند). برای مثال و بهعنوان مقدمهای برای طرح اینگونه پرسشها میتوان در اینجا به محتوای نظریة «انگزنی» در حوزة آسیبشناسی اجتماعی اشاره کرد که میتواند نقش مهم ـ و البته مخرب ـ مجموعههای متولی امور ایثارگران را در رفتارهای بهظاهر ناروای برخی ایثارگران و همچنین در شکل دادن به برداشتهای جامعه دربارة این قشر و جایگاه آنان در جامعه، نشان دهد.
در اینجا با پوزش از طولانی شدن سخن، به همین مقدار بسنده میکنم و ادامه را به شرط حیات و توفیق الهی به مجال دیگری وامیگذارم.
.بنام خدا
« دیروز در مجلس وامروز در دماوند »
هنوز هتاکی نماینده محترم ! مجلس به جانباز روشندل مجتبی شاکری به بوته فراموشی سپرده نشده که شهرستان دماوند شاهد برخوردی ناهنجار با روشندلی دیگر به نام محمود کلهر می شود.
بارها گفته ایم وباز هم می گوییم ایثارگران هیچ منتی برسر مردم دلیر ایران ندارند، یعنی نباید داشته باشند ، دشمن متجاوز قصد کشورشان را کرده بود ووظیفه ایجاب می کرد تا مردان مرد بروند وجلوی متجاوز را بگیرند .
برخی از این از جان گذشتگان امروز در وضعیتی هستند که اگر کسی ببیند و به اندازه یک جو غیرت در وجودش باشد به حال خود زار می زند.
در باره عملکرد صدا وسیما وکارهای فرهنگی بنیاد بهتر آن است که کلامی نگوییم که اگر بخواهیم به رشته نگارش در بیاوریم مثنوی هفتاد من خواهد شد وچه بهتر که قضاوت را به عهده تاریخ بگذاریم .
دیروز در خانه ملت با مجتبی شاکری چه کردند ونمایندگان ملت چه واکنشی نشان دادند ؟
امروز دماوند شاهد تجلیل وتکریم از جانبازی است که مامور دولت برای خوش آیند یکی از پرسنل بیمارستان رفتاری وقیح وچندش آور از خود نشان می دهد وسپس ماجرا با توجیه وعذرخواهی به پایان می رسد .
همانگونه که جانبازی مقابل مجلس شورای اسلامی خود را آتش زد وگفتند معتاد بوده ودیگری جلوی ساختمان بنیاد جسم بیمارش را به شعله های آتش سپرد وکسی صدایش درنیامد مطمئن باشید فردا در گوشه دیگری از همین سرزمین کهن که امثال کلهرها برایش چشم دادند جانبازی را مورد ضرب وشتم قرار می دهند ومی گویند:
سرهنگ فرهاد قدسی فرمانده نیروی انتظامی شهرستان دماوند با رد هرگونه اعمال ضرب و شتم در این حادثه اظهار داشت: ضرب و شتمی در خصوص این جانبازعزیز! صورت نگرفته اما در آن شب دستبند به دستان وی زده شد.!!!!!
این فرمانده بستن دستبند را عملی غیرقابل توجیه دانست و گفت: بستن دستبند به این جانباز کاری غیر قابل توجیه است و مامور عامل این حرکت تنبیه خواهد شد! اما اثر دستبند بسته شده به جهت حرکت ممتد وی ایجاد شده زیرا این دستبندها با تقلای بیشتر به طور خودکار محکمتر می شوند.!!!
این مسئول از بررسی وقایع رخ داده خبر داد و افزود: حادثه ناخوشایند! مذکور نیازمند بررسی و کارشناسی بیشتری است تا واقعیت امر مشخص و ابهامات موجود مرتفع گردد.!!!!
این مسئول ادامه داد: مامور مذکور با مشاهده پیراهنهای پاره چند تن از پزشکان و پرستاران! و به جهت آنکه از آسیب رسیدن به خود جانباز! کلهر ممانعت به عمل آورد مجبور به استفاده از دستبند! شد زیرا وی به لحاظ داشتن وضعیت خاص! ممکن بود به سمت سازه های خطرناکی مانند شیشه تا ظروف شکستنی و خطرناک دارو برود.!( یاد فیلم اولین خون افتادم)
در این رویداد و بر اثر کشمکش بین مامور انتظامی و فرد جانباز جراحتهایی ناشی از سیلی و چنگ بر صورت این مامور! دیده می شود اما ضرب و شتمی در قبال این جانباز عزیز! اعمال نشده است.!!!!! )شاید مامور یاد شده از شدت شرم به صورت خود چنگ زده)
من در اولین تماس خانواده این جانباز در خصوص حادثه مذکور عذر خواهی کردم.!!!!!
فرمانده نیروی انتظامی شهرستان دماوند در پایان با عذرخواهی از این جانباز دماوندی افزود: عمل انجام شده در قبال جانباز محمود کلهر که از« ولی نعمتان همه اقشار جامعه محسوب می شود عمل ناپسندی بود»!!!.
این جانباز دماوندی جای رد دستبند و محل زخم کمر خود را که بر اثر کشاندن بر روی زمین به وجود آمده بود به امام جمعه شهرستان دماوند نشان داد و حجت الاسلام محمد علاء الدینی نیز از وی دلجویی کرد.!!!!!
حسین معتمدنیا فرماندار شهرستان دماوند نیز پیرامون حاثه یاد شده عنوان کرد: می بایست با تکیه به قانون، بررسی موشکافانه واقعه و حفظ عدالت با متخلفان! برخورد جدی صورت گیرد.!!!!
وی این حادثه را دردناک! توصیف کرد و افزود: شاید برای مهار! جانبازی 50 ساله که به لحاظ بینایی! دچار مشکل شده ! چندان نیازی به استفاده از دستبند نبوده است.!!!!
فرمانده نیروی انتظامی شهرستان دماوند در این مراسم طی سخنانی خاطرنشان کرد: من و کلیه عوامل نیروی انتظامی شهرستان دماوند به جهت این رخداد ناشایست از جانباز عزیز محمود کلهر پوزش می طلبیم.
وحال بغضی سخت گلویم را میفشارد وچشمانم بارانی شده ونمی دانم به چه کسی بگویم با زخم خورده عملیات والفجر هشت چه کرده اند. والسلام
محمد حسن غلامعلیان
امرداد ماه 1389 شمسی