روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

هفته دفاع مقدس گرامی باد

سالروز هفته دفاع مقدس گرامی باد



بار دیگر یادم آمد روز جنگ

                       روزهای آشنایی با تفنگ

                       



روزهای عشق با سجاده ها

                             دوستی با ترکش خمپاره ها


حلول ماه مبارک رمضان ماه مبارک

حلول ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و عبادت ماه قرآن مبارکباد   

 

 

 

 

سلام بر رمضان

به سلام رمضان بر شده ام باز به بامی
ماه نو ! ماه نو! از مات درودی و سلامی

ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری؟
پیش از این از رمضانم نه می یی مانده نه جامی

ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعه جوشی ست
چه شب واقعه جوشی! چه شب آینه فامی!

ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بیاموز
تو که در مهر امامی - تو که در سوز تمامی

ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی

رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نیست
نه تو را نان حلالی - نه مرا آب حرامی

در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
آه - آیینه در آیینه - عجب حسن ختامی!

شاعر: علی‌رضا قزوه - شهریور 1387

تمام رنج های پسرک چشم آبی

مطالب زیر از طرف دوستی بنام جهانیان از گرگان بدست ما رسیده است که عینا نقل می شود: 

 

اون موقع که به جبهه رفتم تنها 16 سال داشتم بدون رضایت خانواده از همان اوایل بزودی علیرغم سن پائینم فرماندهی عملیات های مختلفی را برعهده داشتم اولین قربانی شیمیائی در ارتفاعات میمک هستم نمی دانستم این توپ شلیک شده چرا ترکش ندارد و دود رنگی است رفتنم بدانجا همان و 27 سال درد همان چندی گذشت در تهاجمی از سنگر های فتح شده سربازی باقی مانده بود که با گلوله اش کلیه ام را به غارت برد و باز چندی دیگر گلوله بعثی دیگری زانوانم رادر نوردید و در همانجا جای خوش کرد و هنوز انرا بیادگار دارم
اونروزها جانبازی و کمیسیون پزشکی و درصد و امتیاز کنکورو معافیت سربازی و ارتقاع گروه شغلی و یک مقطع تحصیلی بالاتری در کار نبود فقط و فقط خدا بود
حال با بار پیری و درد مقاومتم تمام شده و پسرک چشم آبی کوهستانهای غرب توانش بریده و علیرغم داشتن تمامی مدارک پزشکی تایید شده
حکام جنگ ندیده بنیاد به من وقعی نمی نهند حق هم دارند چشمم کور دندم نرم شیطنت نمیکردم و در یک چشم بهم زدن خطوط دشمن را بهم نمی ریختم
چشمم کور باید به من توجه نکنند  بیخود کردم رفتم جراحت برداشتم  وقتی تنهام و سرفه هایم تمام میشود و درد تنها کلیه باقیماندهام رهایم میکند به تنها چیزی که فکر میکنم شجاعت و شهامت و ایثارگر واقعی یعنی همسرم را میبینم که در طول این سالها با من و مراقبت از من چها که کشیده ایثارگر واقعی همسران جانبازانند  برعکس بنیاد جانبازان هیچگاه مرا از خود نرانده و با هر دردو ناله من ذکر گفته و برجای جراحاتم بوسه زده  منتظرم تا پیمانه ام پر شود وصیت کردهام چون ما ایرانی ها متخصص عزائیم و در طول زندگی کسی سری به اسایشگاه هانمی زند و از جانبازان کسیسراغی نمیگیرد وقتی که مردند برایشان یادواره و بزرگداشت برگزار میکنند تا ببینیم رئیس جدید چه میکند  امیدوارم صدای ناتوان مرا به گوش مسئولین گلستان برسانند 

 

گرگان جهانیان مخابرات 

 

بدون اینکه بخواهم در مورد این نوشته اظهار نظری بکنم ولی هستند بسیاری از مردان مجاهد مخلصی که با وجود جراحتهای سخت؛ دور از شأن مجاهدت می دانستند که برای گرفتن درصد به بنیاد مراجعه کنند و اکنون بعد از سالها با تشدید اثرات ناشی از مجروحیت به بنیاد مراجعه می کنند و بنیاد آنان را نمی پذیرد. 

 

این مجاهدان مخلص دیروز که زخمی از کفار بعثی بر بدن دارند امروز نیز بیشتر چوب مدعی دروغین ایثار و شهادت و جانباز نماها و منافقینی را می خوردند   که تلاش دارند در پوشش جانبازی نمدی برای خود بسازند  

 

کلینک درد

شعری که رهبر انقلاب گفتند آن را خوشنویسی کنید

خبرگزاری فارس: محمدحسین جعفریان در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری شعری را خواند که رهبر معظم انقلاب فرمودند: بدهید این شعر را خوش‌نویسی کنند و بدهید به بنیاد جانبازان و ایثارگران، آن‌جا آویزان کنند.


به گزارش خبرنگار فارس، جعفریان که خود جانباز است، این شعر را به جانبازان تحت درمان در «کلینیک درد» بیمارستان خاتم الانبیاء تقدیم کرده است.

شعر محمدحسین جعفریان که در قالب نو سروده شده است، «عاشقانه‌های یک کلمن!» نام دارد.

وی این شعر را اختصاصاً در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است:






دیگر نمی‌گویم؛ پیشتر نرو!
اینجا باتلاق است!
حالا می‌گردم به کشف باتلاقی تواناتر
در اینهمه خردی که حتی باتلاق‌هایش
وظیفه‌شناس و عالی نیستند.

همه‌ چیز در معطلی است
میوه‌ای که گل
پولی که کتاب مقدس
و مسجدی که بنگاه املاک.

ما را چه شده است؟
این یک معمای پیچیده است
همه در آرزوی کسب چیزی هستند
که من با آن جنگیده‌ام
و جالب آنکه باید خدمتکارشان باشم
در حالیکه دست و پا ندارم
گاهی چشم، زبان و به گمان آنها حتی شعور!

من بی‌دست، بی‌پا، زبان، گاهی چشم
و به گمان آنها حتی شعور
در دورافتاده‌ترین اتاق بداخلاق‌ترین بیمارستان
وظیفه حفاظت از مرزهایی را دارم
که تمام روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی
حتی رفقای دیروزم - قربتاً الی‌الله -
با تلاش تحسین‌برانگیز
سرگرم تجاوز به آنند.
جالب آنکه در مراسم آغاز هر تجاوزی
با نخاع قطع شده‌‌ام
باید در صف اول باشم
و همیشه باید باشم
چون تریبون، گلدان و صندلی
باشم تا رسیدن نمایندگان بانک‌ها
سپس وظیفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.

من وظیفه دارم قهرمان همیشگی فدراسیون‌های درجه چهار باشم
بی‌دست و پا بدوم، شنا کنم و ...
دفاع از غرور ملی-اسلامی در تمام میادین
چون گذشته که با یازده تیر و ترکش در تنم
نگذاشتم آن‌ها از پل «مارد» بگذرند

حالا یک پیمانکار آن پل را بازسازی کرده است
مرا هم بردند
خوشبختانه دستی ندارم.
اگر نه یابد نوار را من می‌بریدم
نشد.
وزیر این زحمت را کشید
تلویزیون هم نشان داد
سپس همه برگشتند
وزیر به وزارتخانه‌اش
پیمانکاران به ویلاهایشان
و من به تختم.

من نمی‌دانم چه هستم
نه کیفی و نه کمی
بی دست و پا و چشم و گوش و به گمان آن‌ها حتی ...
به قول مرتضی؛ کلمنم!
اما این کلمن یک رأی دارد
که دست بر قضا خیلی مهم است
و همواره تلویزیون از دادنش فیلم می‌گیرد
خیلی جای تقدیر و تشکر دارد
اما هرگز ضمانتی نیست
شاید تغییر کنم
اینجاست که حال من مهم می‌شود.

شاید حالا پیمانکاران، فرشتگان شب‌های شلمچه
پاسداران پل مارد
و ترکش خوردگان خرمشهرند
شاید من
حال یک اختلاس‌پیشه خودفروخته جاسوسم
که خودم خرمشهر را خراب کرده‌ام
و لابد اسناد آن در یک وزارتخانه مهم موجود است
برای همین باید، همین‌طور باید
در دور افتاده‌ترین اتاق بداخلاقترین بیمارستان
زمان بگذرد
من پیرتر شوم
تا معلوم شود چه کاره‌ام.

سرمایه من کلمات است
گردانم مجنون را حفظ کرد
یکصد و شصت کیلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
اما بعید می‌دانم تختم
یکصد و شصت سانتی‌متر مربع مساحت داشته باشد
چند بار از روی آن افتاده‌ام
یکبار هم خودم را انداختم
بنا بود برای افتتاح یک رستوران ببرندم!

من یک نام باشکوهم
اما فرزندانم از نسبتشان با من می‌گریزند
با بهره‌ هوشی یکصد و چهل
آنها متهمند از نخاع شکسته من بالا رفته‌اند
زنم در خانه یک دلال باغبانی می‌کند
و پسرم می‌گوید:
ما سهم زخم از لبخند شاداب شهریم.

فرو بریزید ای منورهای رنگارنگ!
گمانم در این تاریکی گم شده‌ام
و بین خطوط دشمن سرگردان،
آه! پس چرا دیگر اسیرم نمی‌کنند
آه! چه کسی یک قطع نخاعی بی‌مصرف را اسیر می‌کند
و باز آه! چه کسی یک اسیر را اسیر می‌کند
آه و آه که از یاد بردم، من اسیرم
زندانی با اعمال شاقه
آماده برای هر افتتاح، اعلام رای
و رقصیدن به سازها و مناسبت‌های گوناگون
و بی‌اختیار در انتخاب غذا
انتخاب رؤیاها
حتی در انشای اعترافاتم.
و شهید، شهید که چه دور است و بزرگ
با تمام داراییش؛
یک شیشه شکسته
یک قاب آلومینیومی
و سکوت گورستان
خدا را شکر، لااقل او غمی ندارد
و همیشه می‌خندد
و شهید که بسیار دور است از این خطوط ناخوانا
از این زبان بی‌سابقه نامفهوم
و این تصاویر تازه و هولناک،
خدا را شکر! لااقل او غمی ندارد
و همیشه می‌خندد
و بسیار خوشبخت است
زیرا او مرده است.

و من اما هر صبح آماده می‌شوم
برای شکنجه‌ای تازه
در دور افتاده‌ترین اتاق بداخلاق‌ترین بیمارستان
در باغ وحشی به نام کلینیک درد
تا مواد اولیه شکنجه‌ای تازه باشم
برای جانم
تنم
وطنم
تا باز خودم را از تخت یک مترو شصت سانتی‌ام
به خاک بیندازم
اما نمیرم
درد این ستون فقرات کج
و فراق
لهم کند
اما همچنان شهیدی زنده باقی بمانم.

آقای زیبافان سلام کجایی؟

  آقای زریبافان سلام کجایی؟

 

 

 

آقای زریبافان سلام کجایی سری به ما نمی زنی؟ 

 

نزدیک به دو ماه از انتصاب آقای زیبافان به ریاست بنیاد می گذرد. این انتصاب با توجه به ارتباط نزدیک ایشان با رئیس جمهور محترم این بارقه امید را در ما زنده کرد که از پس پیشنهادات و خواستهای ایثارگران به سهولت و فوریت در هیات دولت تصویب و اجرایی شود. و جناب آقای زریبافان با اقتدا به پرکاری رئیس جمهور؛ از همان روز اول انتصاب به سرعت وارد کار شده و مجموعه سازمان بنیاد شهید را سر و سامان ببخشند. 

 

اما بر خلاف انتظار بنظر می رسد جناب آقای زریبافان هنوز کاملا بر کرسی ریاست جلوس نکرده و حضور موثر و پررنگی در بنیاد ندارد.

با وجود برگزاری جلسات متعدد ایشان با گروه های مختلف ایثارگری برای شنیدن نقطه نظرات آنها و آشنایی با تشکیلات بنیاد هنوز بجز یکی دو مورد؛ تکلیف بقیه معاونت ها و مدیران اجرایی مشخص نشده است. لذا این معاونت ها و مدیران در تردیدهای بودن یا نبودن و در بلاتکلیفی از آینده خود قادر به اعمال مدیریت و تصمیم گیری برای اداره امور نیستند. و به تبع آن شاهد رخوت و کم کاری در بدنه سازمان بنیاد شهید هستیم. 

 

شاید ایشان در این مدت به همراه رئیس جمهور محترم در تلاش برای معرفی وزرا به مجلس بوده اند. و به همین جهت کمتر فرصت سر زدن به بنیاد را داشتند.

 

جناب آقای زریبافان در ورای جایگاه و موقعیت این دنیایی ؛ این انتصاب برای شما یک موهبت الهی و باقیات صالحات است انشاءالله چرا که به تعبیر امام راحل (ره) خدمت به ایثارگران خدمت به نبی اکرم است. لذا این فرصت را قدر بدانید. 

 

جناب آقای زریبافان بدانید فرصت خدمتگذاری بسیار کم است. نه تنها از این لحاظ که عمر مدیریت ها در ایران کوتاه است بلکه بیشتر از این لحاظ که میانگین سنی اکثر قریب به اتفاق ایثارگران و جانبازان به بالای ۴۵ - ۵۰ سال رسیده است و به لطف سیاست های غلط سردمداران قبلی بنیاد و عدم رسیدگی پزشکی درست به این قشر از جان گذشته اکثر آنان کم کم به ترنم غزل خداحافظی نشسته اند  

لذا زمانی برای تلف کردن وجود ندارد 

اگر برای خدمت آمده ای کمر همت را محکم ببند و هر کار دیگری را به کنار بگذار  که به تعبیر امام علی (ع) فرصت ها چون ابرها بسرعت می گذرند و لحظه ای بخود می آیی و می بینی 

 

ناگهان چقدر زود دیر می شود 

 

در پایان شعری از شاعر فقید قیصر امین پور را تقدیم شما می کنم: 

 

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
         چقدر زود
                     دیر می‌شود!

 

 

حمایت بنیاد شهید از انجمن ها و تشکل های ایثارگری

بنیاد شهید و امور ایثارگران از انجمن های مردم نهاد و تشکلهای جانبازان و ایثارگران با وجود ماهیت مستقلشان حمایت مادی و معنوی خواهد کرد. 

 

بگزارش رسیده جناب آقای امینی معاون توسعه مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران در دیداری که نمایندگان  گروه های پیگیری جانبازان قطع نخاعی - جانبازان قطع عضو  و خانه نور در   مورخه ۶/۶/۸۸ با ایشان داشتند ضمن اعلام اینکه سیاست بنیاد از این پس حمایت مادی و معنوی از تمامی تشکل های مستقل ایثارگری (NGO )  و دیگر تشکلهای جانبازی و ایثارگری خواهد بود. تاکید کردند تلاش می کنیم برای شنیدن نقطه نظرات و پیشنهادات این تشکلها با آنها جلسات مستمر حداکثر هر ۴۵ روز یکبار برگزار کنیم. 

 

در دیدار نمایندگان گروه های پیگیری جانبازی ضمن طرح مسائل و مشکلات خاص و مشترک گروهای مختلف جانبازی بر لزوم مشارکت دادن جانبازان در تصمیم گیرهای کلان بنیاد تاکید کردند. 

 

لازم به ذکر آقای امینی فعلا تنها معاونت منصوب از جناب آقای زریبافان و فعلا نماینده ایشان در اداره بنیاد هستند. 

من مجروح فوتـــــــبالم نه جــنگ

 

آقای رییس جمهور 


من مجروح فوتـــــــبالم نه جــنگ 


 چندی قبل که در بازی فوتبال دو تیم تماشاگران به طرف یکدیگر حمله کردند وباپرتاب اشیاء ونارنجکهای دست ساز یا وارداتی موجب نابینایی یک سرباز درمیان دو طرف گیر افتاده شدند ورییس جمهور سرباز یاد شده را جانباز خواند وشان کسانی را که در طول هشت سال جنگ دربرابر دشمن تا دندان مسلح وحمایت شده از طرف کلیه دولتمردان جهان یکی نمود و میدان جنگ همه کفر علیه اسلام را با میدان فوتبال برابر دانست حقیر اعتراض کردم ونوشتم خال مه رویان سیاه ودانه فلفل سیاه ،کدام میدان را با کدام میدان مقایسه میکنید گویا گوش شنوایی وجود نداشت ، آنروز باشگاه سپاهان مقصر شناخته شد وغرامت سنگینی را پرداخت وقرار شد سرباز مذکور به استخدام فولاد مبارکه درآید وکلیه هزینه ها تا بهبودی وی پرداخت شود ، روزی که اعلام شد افرادی که به کشور عراق مسافرت میکنند چنانچه براثر انفجار بمب یا ... کشته شوند شهید وچنانچه مجروح گردند جانباز تلقی میگردند نوشتم  اینان قصدشان زیارت و آوردن سوغات برای عزیزانشان میباشد و آنان که لباس رزم پوشیدند وبرای پس گرفتن خاکشان از کشور متجاوز عراق  هشت سال جنگیدند تفاوت از زمین تا آسمان است کسی گوشش بدهکار نبود وحالا بعد از انتخابات 22 خرداد 88 افرادی که مخل نظم وآرامش کشور گردیده اند وبه تحریک دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی به خیابانها میریزند وآتش میزنند وغارت میکنند و به دستور اربابانشان قصد تسخیر مکانهای نیروی انتظامی وگرفتن سلاح هایشان را دارند ودر پی مقصود شومشان به هلاکت میرسند از طرف بازی خوردگان انتخابات  شهید اعلام میگردند وبرایشان مراسم سوگواری برگزار میکنند ،آیا پاسخی برای شهداو مجروحان انقلاب و جنگ تحمیلی دارید   

 

 

محمد حسن  غلامعلـــیان
mhgh34@yahoo.com

سرویس بهداشتی 11 میلیون تومانی فقط برای رفاه حال جانبازان

در خبرها خوانده بودیم که چندی پیش سرویس بهداشتی تمام اتوماتیک در ساختمان شماره یک بنیاد شهید و امور ایثارگران راه اندازی شد. 

  

این بود تا این که یکی از دوستان از نزدیک رفته و مشاهده کرده « شنیدن کی بود مانند دیدن»  

 

درب وا می کنی لامپ روشن میشه درب توالت فرنگی و سطل آشغال تا مراجعه کننده رو ببین با احترام دربشان وا میشه 

 

شیر آب دستشویی ها و دوش هم به هکذا  خلاصه یه چیزهایی در مایه: 

 

می ری    می شوره    می آیی !!!!!! 

 

پرس و جو شد فهمیدیم 11 میلیون تومان ناقابل خرج شده ارزشش و داره نه آخه همش خارجیه !! 

 

ولی از شوخی گذشته : 

 

-آیا این همه هزینه برای ساختن این نمونه سرویس بهداشتی تمام اتوماتیک لازم بود؟ 

 

- در حالیکه در بسیاری از ساختمانهای بنیاد یک سرویس بهداشتی مناسب برای جانبازان ندارد آیا بهتر نمود بجای این هزینه ها  در این ساختمانها سرویسهای بهداشتی مناسب سازی 

 می شد؟ 

 

از بدتر شایعاتی است که به گوش می رسد که می خواهند در برخی دیگر ساختمان ها این ریخت و پاش ها انجام شود؟ 

 

چرا بعضی ها مثل من اینقدر با اسباب ترقی و پیشرفت مخالفن و با تکنولوژی روز بیگانه؟ 

اعزام جانبازان در معرض خطر بالاتر به حج تمتع امسال لغو شد

خبرگزاری فارس: معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: با توجه به شیوع بیماری آنفلوانزای نوع A در عربستان، سفر جانبازان در معرض خطر بالاتر به حج تمتع امسال لغو شد

حسن عراقی‌زاده در گفت‌‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: بر اساس استعلامی که مدیر کل فرهنگی هنری بنیاد از معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران انجام داد، این معاونت بعد از بررسی موضوع اعلام کرد که اعزام جانبازان در معرض خطر بالاتر به حج تمتع در سال جاری را به دلیل شیوع بیماری آنفلوانزای نوع A در عربستان، مصلحت نمی‌داند.
معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: این استعلام در خصوص حج تمتع انجام شده است، برای آنکه بنیاد شهید و امور ایثارگران هر ساله تعدادی از جانبازان را برای انجام مناسک حج به عربستان اعزام می‌کند؛ شرکت در عمره مفرده بر عهده خود جانبازان بوده و در این زمینه منعی وجود ندارد.
وی تصریح کرد: افرادی که دچار بیماری‌های زمینه‌‌ای هستند، زودتر از بقیه ‌افراد به بیماری‌های واگیردار مبتلا می‌شوند؛ لذا جانبازان شیمیایی شدید و قطع نخاع که به نوعی بیماری‌های زمینه‌ای دارند در برابر بیماری‌های واگیردار مقاومت زیادی ندارند؛ بنابراین با توجه به شیوع بیماری آنفلوانزای نوع A اعزام این جانبازان در معرض خطر بالاتر در مراسم حج امسال لغو شد