روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

به تب راضی شدیم

این ضرب المثل رو شنیدید که:  به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند. 

 

این ضرب المثل شرح حال ماست در قضیه خودرو 

 

در شرایطی که واردات خودرو ممنوع است خبرهای غیر رسمی رسیده حاکی از آنست که خودروسازان داخلی بر ما منت نهاده اند و برای حل مشکل خودروی جانبازان پا پیش نهاده اند البته با شرط و شروطهایی 

ظاهرا خودروهای تاپ و بروز خود را نخواهند داد و در ثانی با قیمتی بالاتر از آنچه که به مردم عادی میفروشند به جانبازان خواهند فروخت. 

 

این خیلی مهم نیست. چرا که الناس مسلطون علی اموالهم. یعنی "مال باباشه" صاحب اختیار مال و اموال خودشان، می خواهی بخر می خواهی نخر مختاری 

 

آنچه که در خور توجه است برخورد ما جانبازان با پیشنهادات مطرح شده از سوی خودروسازان داخلی است. 

در چند روز اخیر اکثر برادران جانباز  نظرشان در برابر این پیشنهادات این بوده که "هر شرط و شروطی که خودروسازان داخلی تعیین می کنند بپذیرید. تا قال قضیه کنده شود.  

سردرگمی ناشی از ممنوع شدن و آزاد شدن و لغو و تصویب شدن مصوبه واردات خودرو، چنان عرصه را بر جانبازان تنگ کرده ، که به مصداق به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند  حاضرند همه شرایط تحمیلی خودروسازان داخلی را بپذیرند و خودروی بی کیفیت داخلی را هر چه سریعتر با هر قیمتی تحویل بگیرند. 

 

این داستان نیز به پایان خواهد رسید اما با یک خاطره  و سابقه  

و آن اینکه شرکتهای خوذروسازی سوابق خوبی از خود در خاطره جانبازان باقی نخواهند گذاشت 

شرکتهایی که انتظار می رفت به وظیفه ملی خود در برابر جانبازان عمل کنند بر خلاف انتظار بیشتر به فکر جیب خود بودند. 

آن از قضیه دادن خودرو206 و اجحافی که در آن زمان در حق عزیزان  جانبازان شد و این هم از امروز. 

 

 

نمی دانم چرا؟ 

 

در این مملکت هر امتیاز و حقی برای جانبازان تخصیص می یابد به نام جانبازان و به کام دیگران است.

گفتگو با یک سیاستمدار در عالم مکاشفه

 

 پاداش ویژه سعیدلو برای قهرمانی ذوب‌آهن در آسیا 

 

پرواز فوق العاده برای اعزام ویژه الناز شاکردوست به حج تمتع

 سلوکی، مهین ترابی و زیبا بروفه هم در سهمیه ویژه حج دولت 

 

داشتم خبرهای اینترنتی را چک می کردم که بعد از خواندن چند تیتر خبری خوابم برد.  


در عالم خواب دیدم در مظهر یکی از سیاستمداران نشسته‌ام ، سیاستمدار ما سرش پایین بود و سخت مشغول حل و فصل امور جاریه مملکت ، فورا خودم را جمع و جور کردم بعد از چند بار صدا صاف کردن توجهش به من جلب شد گفت بفرمائید جانم کاری داشتید.  


در حالیکه از هیبت نگاه او به لرزه افتاده بودم مم مم کنان گفتم چند تا سوال از محضر شریفتان داشتم 


در حالیکه متوجه دست و پا گم کردن من شده بود گفت: بپرس جانم بپرس البته خیلی مختصر، نمی تونم خیلی وقت خدمتگزاری به مردم رو تلف کنم 


پرسیدم:
- جناب آقای سیاستمدار بنظر شما قهرمان ملی کیست و یا قهرمان ملی چه کسانی هستند؟ 

 

سیاستمدار:
                قهرمان ملی کسانی هستند که کارهای خارق العاده و بزرگی برای میهن و کشورشان کرده یا می کنند بطوریکه در انظار عمومی مردم می درخشند و نامشان بر سر زبانها می افتاد و کوچک و بزرگ دوستشان دارند.... 


- مثلا؟ 

سیاستمدار:
     ورزشکاران بخصوص از نوع فوتبالیش و هنرمندان بخصوص از نوع مونث جوانش 

- چرا، چطور؟ 

 

سیاستمدار:

      ببین جانم، یه فوتبالیست که در قلب سرزمین دشمن به میدان میره در زمین حریف توپ را به دروازه حریف می کوبه و هزاران تماشاگر بخصوص جوانان برایش هورا می کشند و شعار میدن فلانی دوستت داریم، قهرمان نیست؟ وقتی کوچکترین رفتار و حرکت این فوتبالیست مورد تقلید جوانان قرار می گیرد قهرمان نیست؟
همین هنرمندان را ببین. یه هنرمند مثل یک بازیگر سینما چه زحمت و خون دلی می خوره تا یک نقش را زنده کنه و یک زندگی را به تصویر بکشه  یه روز باید خلق رو بخندونن یه روز باید اشکشون در بیاره، یه روز باید در بیابون سوار اسب بشن یه روزدر خیابون سوار ماشین، یه روز باید ازدواج کنن فرداش باید طلاق بگیرن ....... 

 


- اما (پریدم وسط صحبتش ولی در حالیکه کف دستش را به علامت ساکت شدن من بلند کرد  ادامه داد) 

 


شما خودت تصدیق می فرمائید این قشر، بخصوص این دختران جوان و زیبا چه سختی و مشقتی را تحمل می کنن، بی خود نیست که این همه طرفدار دارن.... 

 

 


پریدم وسط صحبتش و گفتم
- شهیدان چی شما که در شعارها تون می گید شهدا و جانبازان قهرمانان واقعی اند 

 

سیاستمدار:

    ببین ببین جانم بحث رو ایدئولوژیک نکن! شعار زده نباش واقعیت امروز جامعه را ببین

شما نام هزار شهید رو بیار ؟ ببین یک رای جمع میشه؟
حال نام یه فوتبالیست یا هنرپیشه رو بیار ببین هزارتا رای جمع میشه
جانبازا هم حداکثر یه رای، دوتا رای (نه نمی صرفه- این رو زیر لبش گفت) 

 

البته این رو هم اضافه کنم که به هیچ وجه از شهدا و جانبازان و آزادگان و.. غافل نیستیم همیشه تلاش می کنیم هفته جنگ یا روز جانبازان و آزادگان یادی ازشون بکنیم ، سری بشون بزنیم احیانا اگه جایی مراسم کلنگ زنی ای بود افتتاحیه ای بود ازشون دعوت می کنیم 


ولی شما خودت حق بده این فوتبالیست ها و هنرپیشه ها بعنوان قهرمانان ملی امروز، با این همه طرفدارای که دارن برای اداره جامعه می توان مفید باشن تا این یه مشت جانباز و آزاده و خانواده شهیدی که همش خرج دست ما می ذارن!!!! 

بنظر تو آیا این قهرمانان فوتبالیست و هنرپیشه ها با این همه طرفدار در کل کشور قهرمانان ملی نیستند؟
حال اومد ما یه چند میلیونی به اینها پاداش دادیم و فرستادیمشون حج زیارت و این ور و اون ور تفریح ؛ در مقابل فداکاری آنها چیزی محسوب میشه؟ 

 

با سر و صدای بلند تلویزیون از خواب پریدم، دیدم پسرم در خالیکه ولوم صدای تلویزیون را زیادکرده سخت مشغول تماشای سریال قهوه تلخ است. 

نگاه کاسبکاران خودروسازان داخلی به جانبازان


در حالیکه جانبازان بیشتر تمایل دارند برای کمک به صنعت کشورو حمایت از خودروسازان داخلی بجای واردات خودرو از خودروهای داخلی استفاده کنند متاسفانه صعنت خودروسازی کشور انکار هیچ احساس مسئولیتی در قبال جانبازان که هستی خود را برای حفظ و بقای این کشور فدا کرده اند ندارند.

داشتن خودرو برای جانبازان نه یک خواست از سر شکم سیری و رفاه طلبی، بلکه یک نیاز زیربنایی و ضروری است و تامین آن نیز یک وظیفه عمومی و ملی است که  بر عهده نظام اجرایی کشور است.

آیا شایسته نیست که صنعت خودروسازی کشور یکبار هم که شده در فضای انحصاری و بی رقبابت تولید خودرو نگاه کاسبکارانه و منفعت طلبانه خود را کنار بگذارد و وظیفه خود بداند بهترین خودروها را با شرایط مناسب برای نزدیک به 6000 جانباز مشمول مصوبه واردات خودرو تخصیص دهد.


ادامه مطلب را در سایت جانباز نیوز بخوانید


نایب الزیاره

امروز نایب الزیاره دوستان بودم در حرم عبدالعظیم حسنی توفیق شد همراه تعدادی از جانبازان ساکن شهرک شاهد تهرانپارس ضمن زیارت، در نمازجمعه شهر ری شرکت کنیم.

نکته ای که برای من جالب بود و انگیزه نوشتن این مطلب شد این بود که الحمدالله مجموعه حرم عبدالعظیم حسنی را بخوبی مناسب سازی کرده اند در کنار نواقص جزیی که وجود دارد بهتراز اماکن زیارتی دیگر، حتی بهتر از حرم رضوی مناسب سازی شده است.

در کنار رمپ های مناسب دستشویی ویژه استفاده معلولین استفاده از تابلوهای راهنما که مسیر عبور معلولین را نشان می داد قابل توجه بود.

البته چند رمپ تند نیز وجود داشت که به اقتضای محل آن بود و در کنار خود ضریح حسنی و امامزادگان طاهر و حمزه رمپی وجود نداشت که این نقیصه نیز براحتی قابل حل است.

این مطلب را جهت اطلاع دوستان و تقدیر و تشکر از مسئولین مربوطه نوشتم. به امید تلاش مسئولین برای مناسب سازی کامل

اگر وزیر مرد بود

« اگر وزیر مرد بود »


حدود بیست روز با درد سینه وسرفه های تمام نشدنی کنار آمدم ودر این مدت از قرص وکپسول وشربت سینه که از قبل مانده بود استفاده کردم ولی سرفه ها تمام شدنی نبود، دست به دامان داروهای گیاهی دراز کردم ولی آنها هم جوابم کردند.

لاجرم به پزشگ مراجعه که او هم چند سطر خطوط کوفی در دفترچه ام به یادگار نوشت وراهی داروخانه ام کرد ، به چند داروخانه مراجعه کردم و هر کدام با ابراز تاسف از اینکه دارویم را ندارد آدرس داروخانه دیگری را می داد ، آخرین داروخانه ای که مراجعه کردم مسئولش گفت : شاید داروخانه سجاد داشته باشد .
دوساعتی از غروب گذشته بود که وارد صف پذیرش داروخانه سجاد شدم ، هنگامی که نوبتم شد دفترچه را به دست نسخه خوان دادم واو یک شماره سه رقمی به دستم داد.
با خوشحالی در کنار سی چهل نفری که منتظر اعلام اسامیشان برای رفتن به صندوق بودند نشستم ، حدود چهل دقیقه طول کشید تا صدایم زدند ، دراین مدت به فکر فرو رفتم ، از خودم می پرسیدم داروخانه ای که سهمیه داروهای کمیاب استان اصفهان را می گیرد چرا فقط یک نسخه پیچ دارد ؟! چرا این صف طولانی ایجاد شده ؟ چرا مردم این همه وقت باید منتظر بمانند؟ چرا داروخانه ای که عنوان آموزشی دانشکده علوم پزشکی اصفهان را دارد باید اینچنین باشد؟ مغز کوچکم که قسمتی از آن در اولین سال دفاع مقدس از بین رفته وبرادر صدام هیچگاه حالی ازش نپرسید پراز چراهای فراوان شده بود و یک آن به خود آمد وگفت: برخیز صدایت می زنند. اکنون سه ساعتی می شد که خورشید بساط خود را جمع کرده ومغازه های اطراف داروخانه روزیشان را گرفته ورفته بودند تا آرامشی را که شهدا با دادن خون خود برایشان به ارمغان آورده بودند با خانواده تقسیم کنند.



به سوی باجه تحویل دارو رفتم وبه پسر جوانی که شاید آن هنگام که مجروح شدم هنوز نطفه اش بسته نشده بود یا طفل شیرخواری بیش نبود سلام کردم و خسته نباشید گفتم ،پاسخی نشنیدم، بله او هم خسته است واگر بخواهد جواب تمام سلامها را بدهد زبانش مو درمی آورد !
پرسید فتو کپی کارت جانبازی داری گفتم بله دارم گفت یک کپی هم از نسخه باید بگیری ! در حالی که یاد غزل مست وهوشیار از زنده یاد پروین اعتصامی  افتاده بودم گفتم الان جایی باز نیست، کجا کپی بگیرم ؟ گفت اشکال ندارد همان کپی کارتت را بده ، کپی کارت را دادم ومنتظر ماندم ، مقداری قرص وآمپول جلویم نهاد ونام نفر بعدی را اعلام کرد ، نگاهی به داروها انداختم وبا شرمندگی تمام گفتم، آقای دکتر، ببخشید اینها که داروهای نسخه بنده نیست ، گفت، تو دکتری؟ گفتم دکتر نیستم ولی سی سال است دارو مصرف می کنم ومی توانم تشخیص بدهم، اینها آن چیزی نیست که در نسخه نوشته شده است، گفت اینها مشابه همانهاست! وقت «مردم» را نگیر ! نمی خواهی این نسخه ات برو جایی دیگر بگیر! گفتم می خواهم با مسئول داروخانه صحبت کنم ، گفت برو فردا بیا ، الان مسئول نیست! گفتم مگر می شود داروخانه ای با این عظمت مسئول نداشته باشد؟ گفت همین که گفتم من دیگر با تو حرفی ندارم! گفتم پشت این نسخه بنویس که این داروها را نداری ، گفت نمی نویسم ، برو هر کار می خواهی بکن.!


یاد گفتگوی مدیر آژانس شیشه ای وحاج عباس افتادم که مدیر آژانس در پاسخ به التماسهای حاج عباس مکه نرفته می گفت: آقا؟ دیگه توهین بسه، بفرمائین بیرون خواهش میکنم، بفرمائین خواهش میکنم... ببینم؟ مگه برای اون هشت سال کشت و کشتار از من اجازه گرفتی؟ که حالا حق و حقوقتو از من میخوای؟ برو این وظیفه رو از همون کسایی بخواه که اونو بهت تکلیف کردن، برو خواهش میکنم، مگه اینجا بنگاه خیریه است؟ یک ساعته تحملت کردم...


نسخه را گرفتم وآرام بیرون آمدم ، نه حاج کاظم آژانس شیشه ای بودم ونه عباس خیبر، بغض گلویم را می فشرد واشگ امانم را بریده بود، یاد شروع جنگ افتادم ورفتن به جبهه والتماس کردنم برای رفتن به خط،، یاد لنج مریم کارون افتادم ونوحه ای که بچه ها می خواندند« این دل تنگم عقده ها دارد  گوییا میل کربلا دارد» یاد آنروزها که از پس روزها در بیمارستان به هوش آمدم وخوشحال از اینکه ذره ای از دینم را اداء کرده ام .



فراموش نمی کنم که در سومین روز از حمله سپاه سگ قلاده گسیخته داوطلب به جبهه رفتم وکسی وادارم نکرد که امروز بخواهم نزد او گله کنم واز نامرادیها ونامردمیها بگویم .
یادم نمی آید در طول سی سال مجروحیتم سهمی خواسته باشم که امروز به خاطر آن اینهمه تحقیر شوم.
ای کاش به جای مجروح شدن مرده بودم وامروز نظاره گر این همه بی اعتنایی وتوهین نبودم .
راستی اگر وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مرد بود فرقی می کرد؟



                                                                                       پانزدهم مهر ماه 1389  
                                                                          محمد حسن غلامعلیان

سهمیه بنزین سال 89 جانبازان واریز می شود

سهمیه بنزین سال 89 جانبازان واریز می شود 


سردار حسین صفری از واریز سهمیه بنزین ویژه جانبازان تا آخر مهرماه خبر داد. 


وی در گفت وگو با خبرنگار صبح صادق افزود: براساس ابلاغ ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت به شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی، سهمیه سوخت ویژه جانبازان اول فروردین تا مهرماه 89 برابر مصوبه سال 88 در قالب کارت سوخت جداگانه ای به جانبازان تحویل خواهد شد.
مشاور امور ایثارگران فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: این سهمیه برای 20 درصد از جانبازان 25 تا 49 درصد که دارای محدودیت جسمی و حرکتی بوده و قادر به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی نیستند در نظر گرفته شده و به تشخیص بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ها به جانبازان واجد شرایط داده خواهد شد.

اعاده به خدمت جانبازان

برابر ماده چهار تسهیلات استخدامی و اجتماعی مصوبه تیرماه سال 74 جانبازان برای یک بار چنانچه به دلیل محکومیت یا رأی مراجع قضایی یا هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری یا سایر مراجع قانونی از کار برکنار نشده باشند، می توانند اعاده به خدمت شوند. 

 

سردار صفری مشاور فرمانده کل سپاه در امور ایثارگران در پاسخ به سوالی در رابطه با اعاده به خدمت جانبازان که در روزنامه صبح صادق درج شده با اعلام این خبر افزوده اند: 

 

در صورت تعلل دستگاه در اجرای قانون شما می توانید از تاریخ صدور حکم کمیسیون ماده 16 با تقاضای اعاده به خدمت حقوق و مزایای خود را از دستگاه مربوطه مطالبه کنید.
 

ادامه مطلب ...

بی حرمتی به جانبازان در مجموعه فرهنگی سعد آباد

بی حرمتی و بعضا برخورد زشت با جانبازان در اماکن و مجامع مختلف متاسفانه روند رو به تزاید دارد روش مقابله با آن نیز نیازمند یک کار فرهنگی و فرهنگ سازی عمومی در جامعه است.

نمونه زیر را دوست عزیزما جانباز نخاعی 70% مجید صوفی ارسال کرده است:


چهارشنبه ۲۴ شهریور به همراه خانواده تصمیم گرفتیم برای اولین بار بریم کاخ سعدآباد رو ببینیم مهمان هم داشتیم که به همراه آنها راه افتادیم میهمانانی از نسل سوم.جوانانی که با همه دردی که در تن داریم جلوشون با غرور سرمونو بالا نگه می داریم تا مبادا از وظیفه زینبیمان نسبت به دفاع مقدس غفلت ورزیده باشیم هنگام ورود به مجموعه با معرفی خود به عنوان جانباز و نشان دادن کارت و عصایم به برادر مسئول حراست از ایشان خواستم در صورت امکان اجازه دهند تا ماشینم را در محوطه پارکینگ مجموعه پارک کنم که آن برادر بزرگوار با کمال احترام! جلوی چشم فرزندان و همراهانم فرمودند


اگه تو جانبازی منم خانواده شهیدم برو بیرون پارک کن.


از آنجائی که اول وقت رفته بودیم استثناْ همون نزدیکا جای پارک پیدا کردم موقع ورود به کاخ در حالی که با کمک دو عصا حرکت می کردم از آن برادر بزرگوار پرسیدم چه کسی از شما شهید شده که با بی اعتنائی ایشان مواجه شدم.

اینجا بود که احساس کردم وظیفه ام حکم میکند در مقابل این همه لطف ساکت ننشینم تا برادران جانباز بعدی را مرهون لطف خود ننمایند و به آن برادر عرض کردم اگر من موضوع جانبازیم را مطرح کردم به این خاطر بود که وضع جسمیم را اعلام نمایم نه اینکه قصد استفاده از ارث و میراث کنم

بنابراین خانواده شهید بودن شما ربطی به من ندارد که ایشان هم فرمودند جانبازی تو هم ربطی به من ندارد اگر جانبازی پولشو می گیری و دستور دادند از ورود ما به مجموعه سعدآباد جلوگیری نمایند


که دست آخر با پادر میانی و محبت آقایان مسئول فروش بلیط بالاخره توانستیم وارد شویم به همین منظور همینجا خواستم از آن برادر بزرگوار پوزش خواسته و از اینکه باعث تکدر خاطر مبارکشان شدم عذر بخواهم و از دوستان محترم جانبازم نیز بخواهم که در اماکن عمومی از اعلام مراتب جانبازیشان خودداری ورزند تا اندک آبروئی هم که پیش خانواده مان داریم از بین نرود. با تشکر برادر کوچک شما جانباز ۷۰٪ ضایعه نخاعی مجید صوفی



نماز جمعه با طعم تحقیر

امروز قسمت شد همراه تعدادی از برادران جانباز به نماز جمعه رفتیم.

هر وقت قسمت می شد می رفتم نماز از همان جلوی درب شرقی دانشگاه می نشستم و در بین مردم نماز می خواندم عبادت سر جای خودش بود عزت و احترام من سر جای خودش


امروز برادران قصد کردند از درب جنوبی وارد بشن و بروند در صفوف جلوتر نزدیک جایگاه بنشینند.

همینکه وارد قسمت اول درب ورودی بازرسی و کنترل شدیم یکی اومد جلو و جلو ما را گرفت

چرا از این ور اومدید جا نداریم برگردید. امکان نداره وارد بشید چرا اومدید و.....

برادران جانباز که از این رفتار مامورین محترم بشدت ناراحت و عصبانی بودنند اصرار بر رفتن داشتند و مامور محترم نیز تاکید بر عدم امکان ورود

در این حال در کنار محل ورودی وایستاده بودیم که شخصیت های محترم یکی یکی با ماشین و راننده از کنار ما رد می شدند انکار نه انکار ده یازده تا جانباز ویلچیری ول معطلند.

در این حال یکی از مسئولین حفاظت دید که تجمع این تعداد از جانباز در جایی که محل ورود مسئولین محترم است شاید مشکلی ایجاد شود جانبازان را به گوشه ای کنار دور از قسمت ورودی دعوت کرد تا هماهنگی بشود تا اگر مسئولین حفاظت و نمازجمعه لطف کردند اجازه ورود بدهند.

در این حال یکی از دوستان جانباز صدا رساند اینها ما را از محل ورودی دور کردن تا چشم مسئولین به ما نیفته یه وقتی دلشان بدرد بیاد.

بالاخره بعد از چند مرحله بازرسی رفتیم داخل صحنه نماز

مامور محترمی که آنجا بود جانبازان را در همان گوشه کناری مستقر کرد.



به ذهنم رسید که چرا هر وقت بچه های جانباز به اینجا می آیند مسئولین محترم نمازجمعه اصرار دارند جانبازان را گوشه کنار جا بدهند مانع میشوند جانبازان در وسط جایگاه نماز روبروی جایگاه بنشینند.

پیش خودم گفتند احتمالا این جانبازان عیبی دارند اگر دوربین های صدا و سیما روی اینها بیفتد تصویر خراب میشود.


برادران جانبازی که اصرار دارند در جایگاه حضور یابند می خواهندحضور در صحنه جانبازان را نشان دهند ولی متاسفانه  ظاهرا این حضور برای مسئولین محترم بشیزی نمی ارزد.



جنگ همه جانبه با استکبار جهانی هنوز ادامه داد

جنگ همه جانبه با استکبار جهانی هنوز ادامه داد 


 

سپاه نیوز: فرمانده کل سپاه گفت: نظام اسلامی امروز در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در حال جنگ مستقیم با استکبار جهانی است و نقش بازماندگان دوران حماسه و ایثار دفاع مقدس در این مقطع حساس، بسیار تعیین کننده است. 

 

 
به گزارش خبرنگار سپاه نیوز؛ سردار سرلشکر محمدعلی جعفری شامگاه دوشنبه در ضیافت افطار نیروی انسانی سپاه ویژه جانبازان و خانواده های آنان، با بی نظیر خواندن روند مقابله کنونی انقلاب اسلامی با استکبار جهانی، حرکت رو به رشد نظام اسلامی را در سالهای اخیر بسیار پرشتاب، هدفمند و رو به جلو توصیف کرد و گفت: ملت ما در دوران دفاع مقدس سختی های بسیار زیادی را متحمل شد، اما نباید تصور شود که دوران ایثار و فداکاری تمام شده است چراکه ما امروز در جنگی همه جانبه، مستقیم و بسیار شدیدتر از همیشه با دشمنان هستیم و نقش نیروهای انقلاب و آنهایی که دل در گرو انقلاب اسلامی و ارزشهای آن دارند و توانسته اند در کوران فتنه ها خود را حفظ کنند در شرایط کنونی بسیار مهم و تاثیرگذار است.

ادامه مطلب ...